اصل واقعيت و تعقل
((خداى تعالى در روز قيامت به قرآن خوانان مى فرمايد كه آيا در دنيا چيزها را به شماارزان نفروختند؟ (بخاطر صوت خوبتان ) آيا ابتدا به شما سلام نكردند؟ آيا حوائج شمارا بر نياوردند؟ امروز شما ثوابى نداريد و در دنيا به ثواب خود رسيده ايد))(68) .
از ديگر آفات خانمان سوز مداحى ((حسادت )) است كه كسى نتواند ببيند كه برادرذاكرش بهتر از او مجلس دارى مى كند و يا مثلاً شعرى كه او خواند، خوب جا افتاد و بهتراشك گرفت . به قول يكى از اساتيد بزرگوار بنده : ((اگر خوانندهقبل از تو خوب خواند، تو كمكش كن بهتر بخواند و اگر بد خواند تو جبران نما)). اگراين طور نباشد مداح بايد يك گوشه بنشيند و مدام حرص بخورد كه چرا ديگرى بهتر ازاو انجام وظيفه مى كند در حالى كه مردم مشغول فيض بردن و استفاده كردن هستند.بنابراين بايد بت ريا، خودپرستى و حسادت را در خود شكست چرا كه همگى براى يكهدف مشترك دور هم جمع شده ايم ، چه مداح و چه مستمع ، كه آن هدف هم چيزى جز عزادارى وتقرب پيدا كردن نمى باشد؛ نه هنرنمايى كردن و آواز خواندن . محدث نورى ؛ در رابطه با اخلاص مداح مى فرمايد: ((مادحين مانند طالبين علوم دينى كارشان مردد بين دو چيز است يا خير عظيم ، اگر داراىاخلاص و قصد قربت باشد و يا خسران عظيم ، اگر فاقد اين دو باشد)). اگر مداح مى بيند كه اخلاص در عمل او نيست نبايد به طرف تريبون رود و هميشه مراقباين مسئله باشد و اين سئوال را از خود بكند كه خواندن او از روى چه خواسته و انگيزه اىنشاءت گرفته است . اگر خداى ناكرده از روى ريا و ياميل خواندن و امثال اين هاست كلاً خود را از خواندن در آن مجلس معاف كند زيرا ضرر آنبيشتر خواهد بود و اثر مخرب آن در روحيه شخص باقى خواهد ماند به طورى كه در اثرعدم مواظبت ، نفْس او سركش شده و فكر مى كند هر جا كه در مجلسى شركت نمود، بايدحتماً بخواند! ب ) مراقبت و تداوم بر اذكار و ادعيه يك ذاكر اهل بيت عليهم السّلام بايد روى نفس خود هميشه مراقبت و مواظبت داشته باشد ونفس خود را مورد بررسى و تزكيه قرار دهد و به خاطر داشته باشد كه او در راءس يككار معنوى واقع شده و وقتى كه پشت تريبون مى رود، رهبرى يك جمع را براى يك پروازمعنوى به عهده مى گيرد و دلها را براى تقرب به درگاه خدا و گريه بر مصائباهل بيت عليهم السّلام آماده مى كند. اگر مداح ، انسان كاركرده اى درمسائل اخلاقى نباشد، گيرايى نفَس او كم مى شود و فقط مردم به صداى او مى نگرندنه به دل او. مداحى كه روى نفْس خود كار نكرده است ، نمى تواند مردم را نصيحت كند،امر و نهى نمايد، دعاى كميل بخواند و با على عليه السّلام همنوا شود. نمى تواند در شبهاى ماه مبارك رمضان ، حال توبه و انابه را به مردم بدهد و آنان را تشويق به توبهكند. چون مناجات كردن با خدا، زبان توبه و انابه مى خواهد و هر كس روى آن زبان كارنكرده باشد، موقع خواندن دعاى ابو حمزه ثمالى زبانش مى گيرد چرا كه بى رابطهاست . مجبور است دعا را روخوانى كند و براى اشك گرفتن از مردم مدام روضه بخواند ويا ترجمه دعا را براى مردم روخوانى كند. البته درست است كه روضه وسيله تقرب ونزديك شدن به اهل بيت عليهم السّلام است اما در اثناى دعا در يك مجلس مناجاتى خيلى جاندارد. هر مجلسى ، زبان مخصوص خود را دارد و زبان مجلس دعا، مناجات و زارى بهدرگاه خداست و اين زبان را كسى مى يابد كهاهل مراقبت نفس و مداومت بر ادعيه و اذكار باشد؛ نه كسى كه روضهاهل بيت عليهم السّلام را مى خواند اما سخنان اهل بيت عليهم السّلام را نمى خواند و بادعاهاى آنها بى رابطه است . ذاكر اهل بيت عليهم السّلام بايد آن قدر مداومت بر عبادات و ادعيه داشته باشد كه مستمعينخود را تا عرش بالا كشد. اين طور مى شود كه مردم براى مجالس دعاىكميل او سر و دست مى شكنند. چون مردم مى آيند كه كسى آنها را راه بياندازد، چون خودشانآن زبان مناجاتى را ندارند و يا اگر دارند مى آيند تا با بقيه هم نوايى كنند پس بايددر اين زمينه ، قوى تر از مستمع بود تا حرفى براى گفتن داشت . او بايد بداند كه مسئوليت بسيار خطير و بزرگى را بر دوش خود مى كشد و تمامرفتار و حركات و سكناتش همان گونه باشد كه به ما سفارش كرده اند. او بايد يكالگوى رفتارى كامل براى تمام مستمعانش ، بلكه براى همه افراد جامعه باشد. شاءنيتو منزلت خود را همه جا حفظ نمايد و به خاطر اين وظيفه سنگين از خيلى كارهاى لغو و حتىلذت هاى مباح ، چشم پوشى كند و هميشه داراى وقار و طماءنينه اى بوده كه رفتارش نيزمانند مداحى اش ، هدايت گر و روشنى بخش همه باشد. او بايد وجهه شرعى و مذهبى خودرا حفظ نمايد چرا كه رسالت خواص بسيار سنگين تر از مردم معمولى است و او نيز درزمره خواص جامعه مى باشد و اگر خدايى ناكرده از او اشتباهى سر زد، اين اشتباه وخطاى او سبب گمراهى بقيه نشود زيرا تمام حركات او زير ذره بين مردم ، در مجلس وخارج از آن مى باشد و به او به چشم يك فرد متخلّق و پرهيزگار مى نگرند. مداح اهل بيت عليهم السّلام بايد سعى داشته باشد به وسيله تقرب هر چه بيشتر وتزكيه نفس ، امانتى را كه به او داده اند؛ به او آبرو داده و محبوب بقيه ساخته اند راحفظ و حراست نمايد و هميشه شاكر اين نعمت الهى باشد. بايد از شوخى ، حرفهاى لغو،حركات ناشايست ، رفتن به مجالس و مهمانى هايى كه در شاءن او نيست ، بپرهيزد. بايداخلاق اسلامى را در محل كار با دوستان و همكاران خود رعايت كند و بهانه به دست كسانىكه با اين مجالس و محافل بيگانه اند، ندهد تا به يك معلم اخلاقتبديل شود كه در درجه اول ، خود از اين صفات پسنديده لذت ببرد و بعد مايه هدايتجمعى شود. ج ) عشق به ائمه اطهارعليهم السّلام اگر چه مداحى ، ظاهرى ساده و سنتى دارد اما داراى ابعاد روحى و باطنى بسيار ژرف مىباشد. مداح دلها را مهيا مى سازد تا به سفرى معنوى ببرد و در اين سفر، خود از همهپيشى گرفته و جلوتر از سايرين مى رود و خود بيشتر از هر كسى از اشعارى كه درمجلس مى خواند بهره برده و چون پروانه گرد شمع وجوداهل بيت عليهم السّلام مى گردد و مى سوزد. اين كه مى بينيد اساتيد بزرگوار و پيش كسوتان مداحى وقتى در مجلسى ، شعرى مىخوانند، همه را به تلاطم در مى آورند، به خاطر اين است كه خود از همه بيشتر سوختهاند و با آن شعر، ساعت ها گريسته اند. اين كه مى بينيد آنها زواياى پنهان و غيرآشكارىرا از مصائب ائمه اطهارعليهم السّلام در اثناى روضه ، آشكار مى سازند اين است كه بهخوبى مصائب آنها را درك كرده اند. اين كه مى بينيد نوار آنها پيوسته بعد از چندسال گوش كردن ، هنوز براى شما جذاب و سوزناك است به خاطر اين است كه نفَس شانمتبرك شده و به آن گيرايى عنايت كرده اند. مداح كسى است كه به قول امروزى ها ((سيم ارتباطش راوصل كرده است )). اين حقير زندگى بعضى از اين عاشقان و دلسوختگان را از نزديك ديدهام . ديده ام كه با عشق مولاى شان حسين عليه السّلام سر بر بالين مى گذارند و به اميدوصل او از خواب بر مى خيزند. به نيكى هويداست كه اگر اين خصوصيات را نداشتهباشند، اصلاً نمى توانند بخوانند. اين عزيزان ، مصائب را با گدازه هاىدل خونين شان تحويل من و شما مى دهند و تا وقتى كه اين عشق آتشين ازدل كسى زبانه نكشد، نفَس او اين همه سوز پيدا نمى كند. لذا شخص ذاكر بايد با بهكمال رساندن اين عشق در سينه خود، پرده از مصائب آنها بردارد و محبت آنان را با بندبندوجود خود، عجين سازد تا مَحرم اسرارشان شود ودل خويش را آن قدر در كوره مصائب آنها غوطه ور سازد تا گدازه هاى آن ، اشك چشمششود. كه احتياج به زحمت زياد دارد زيرا؛
((سفارش حقير اين است كه اى عزيز، (اينكه مى بينيد) بزرگان ما به كجاها رسيده اند ازانس با زيارت عاشورا بوده است . به راستى اگر طالب وصلت هستى هر صبح را بازيارت عاشورا آغاز كن و هر شام با زيارت عاشورا به بستر برو و اگرحال شريف تو به انجام چنين كارى مقدور نيست ، پس همه روزه بعد از نماز صبح به اينعبادت بپرداز ولى اگر تو هم مانند اين حقير ره گم كرده و خسته ، مداحى را به نامى وشهرتى مى خواهى ، لااقل هفته اى يك روز، آن هم صبح هاى جمعه درِ اين بارگاه را بزن وبدان تداوم در خواندن زيارت عاشورا، جوانانى را در جبهه به مقاماتى رسانده است كهباورش براى حتى ما كه با چشم خود آنان را ديده ايم بسىمشكل بود. سفارش اين پيرمرد ره گم كرده را بشنو و اگر در اين راه به جايى رسيدىدست ما را بگير)). و اين توصيه مقام معظم رهبرى (حفظه الله ) را در نظر داشته باشيم كه ؛ ((بحمد الله جان مردم و وجودشان به عشق و محبتاهل بيت آميخته است و براى شما بلبلان گلزاراهل بيت اين فرصت هست كه عواطف و احساسات مردم را سيراب كنيد))(70) . د) تواضع از ديگر اوصاف پسنديده و قابل توجه براى كسى كه قدم در اين راه گذاشته ، خصلتحسنه ((تواضع )) است . به قول امروزى ها ((مداح بايد خاكى باشد)) و نعمت و استعدادىكه خدا به او داده است ، نبايد موجب خودبزرگ بينى و تفاخر او بشود. به طور كلىمداحى با فروتنى و ادب ، عجين شده . كسى كه احساس غرور و تكبر دارد، زود به زمينمى خورد اما كسى كه متواضع بوده و هميشه ادب را رعايت مى كند، در دلها محبوب تر مىشود، چنانچه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: ((هيچ كس تواضع نكرد مگراينكه خداوند او را بلند گردانيد))(71) . كه بزرگان نيز گفته اند:
((تمام بزرگان اين فن (مداحى )، براى فراگرفتن هر يك از اين فنون زحمت ها كشيدهاند و شاگردى كرده اند، شاگردى بايد كرد. اين خيلى مهم است ؛ شاگردى ! شاگردى !شاگردى ! غرور را بايد كنار گذاشت . غرور و تكبر، بزرگ ترين سد راه انسان است .از محضر اساتيد بزرگى كه هم اكنون در قيد حيات هستند بايد استفاده كنيم . دربرابرشان زانوى ادب بزنيم و هنر عشق ورزى را ياد بگيريم وگرنه از كاروان كوىدوست چون خاكسترى در بيابان حسرت و افسوس بر جاى خواهيم ماند. اين كه مى گويندفلانى نخوانده ملا شده ، افسانه اى بيش نيست . تنها موجود نخوانده ملاى عالم ، تنها وتنها وجود ذى جود حق تعالى (جل جلاله ) است و بس . حضرت على عليه السّلام هم معلمداشتند. حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله هم معلم داشتند. ما ((امّى )) را با درسنخوانده و بى سواد اشتباه مى گيريم در حالى كه امّى يعنىاهل ((ام القراء)) كه مكه باشد. اين كه خواجه شيراز مى گويد:
پس خاطرمان باشد، پيش كسوتان ما نيز شاگردى كرده اند و از فروتنى و افتادگىبه مقام استادى در آمده اند. لذا بايد بگوييم :
الف ) زنده نگه داشتن روحيه انقلابى از آنجايى كه مداح را از جمله خواص جامعه برشمرديم ، يكى از وظايف بسيار خطير امرمداحى را بايد احياى روحيه انقلابى و ظلم ستيزى معرفى نمود كهحول دو شاخصه و محور اصلى گردش مى كند كه بايد هر دوى آنها به نمايش گذاشتهشود. ابتدا احياى روحيه ظلم ستيزى و يارى مظلوم در هر زمان و مكان و سپس داشتن روحيهانقلابى و ولايت پذيرى . شخص مداح بايد خودش اهل ولايت باشد تا بتواند حق وباطل را بشناسد و وظيفه خود را در قبال مردم به اجرا در آورد تا قيام حق و حقيقت را زينبگونه به گوش همگان برساند. چنانچه مقام معظم رهبرى در ديدار با جامعه مداحانفرموده اند: ((شما برادران عزيز بايد پيامى را كه آن پيام هميشه به مداحاناهل بيت ارزش مى داده ، همواره حفظ كنيد و آن پيام ، پيام حفظ دين حق الهى در سايه ولايتاهل بيت و مبارزه با دشمنان اهل بيت و مبارزه با دشمنان حق در تمامى طواغيت و عصيانگرانىاست كه در مقابل حق قرار دارند. اين پيام بايد حفظ شود))(75) . همچنين ايشان اضافه كردند: ((... من انتظار دارم برادران ، پيام را هيچ وقت فراموش نكنند. شما كه بحمداللهبرگزيدگان هستيد در سراسر كشور، بايد به مداحان و همه كسانى كه در اين رشته ودر اين ميدان وارد هستند، اين مطلب را توجيه كنيد و به صورت قطعى در آوريد... درشعرى كه مى خوانيد حتماً پيام را رعايت كنيد... اولين چيزى كه بايد مورد توجه قرارگيرد پيام است و پيام بايد هم در مصيبت و هم در مدح و هم در اخلاقيات وجود داشتهباشد))(76) . بنابراين يك مداح واقعى بايد توصيه هاى رهبر انقلاب را مبنى بر پيام داشتن اشعار وروضه ها و همچنين داشتن روحيه انقلابى و ولايى را سرلوحه كار خود قرار داده و اينروحيه را در كار خود تقويت بخشد تا مستمعى كه پاى منبر او مى آيد و اشك مى ريزد، بادست پر بيرون رود و دلش آكنده از محبت محمد وآل محمدعليهم السّلام و بغض دشمنان آنها در هر لباس و مقامى كه هستند، شود. ذاكر بايد عزم و اراده خود را در اين قرار دهد كه در لابلاى برنامه خودمسائل اجتماعى ، محروميت ها، تضادها و همچنين مظلوميت ها را به تصوير بكشد و مردم راهميشه بيدار نگه دارد تا منبر او به كلاس درستبديل شده و همه استفاده ببرند؛ نه اينكه بر حسين بن على عليه السّلام اشك بريزيماما حسين زمانه خويش و يزيديان زمان خود را نشناسيم . منبر مداحى بايد درس ولايتاهل بيت عليهم السّلام و درس ولايت نائب بر حق آنها باشد، چه آنكه چشم اميد رهبر و همهمردم و مستضعفان به همين محافل و مجالس است و به همين خاطر مى باشد كه ايشان بهيكى از مادحين طراز اول تهران در يك مجلس خصوصى مى فرمايند كه ايشان و اين نظاماحتياج به دعاى شما در اين گونه مجالس ومحافل دارند و به قول استاد بنده : ((يكى از اهداف اين كار قطعاً زنده نگه داشتن روح شهادت و فرهنگاهل بيت براى مردم است چون ذاكر اهل بيت بعد از مدتى به بركت ائمه اطهار يك محبوبيتىپيدا مى كند، بايد از اين محبوبيت استفاده بكند تا در مواقع ضرورت بتواند در راستاىولايت و دفاع از انقلاب ، مردم را به كوچه و خيابان بكشد و درمقابل دسيسه هاى دشمنان اين نظام مقدس ، قد برافرازد كه لازمه اش اين است كه مداحهميشه در مردم وجهه دار باشد)). ب )احياى فرهنگ شهادت طلبى يكى ديگر از وظايف مهم مداح ، زنده نگه داشتن روحيه شهادت طلبى و احياى اين فرهنگ مىباشد. مادحين عزيز در هشت سال جنگ تحميلى ، نقش خود را به خوبى ايفا نمودند و بابرپايى مجالس و محافل مذهبى ، حال و هوايى ديگر به سنگرها مى دادند و به قدرىبسيجى ها را با برپايى اين مجالس ، ارادتمند بهاهل بيت عليهم السّلام و عاشق شهادت مى نمودند كه هر يك از ديگرى در رسيدن به اينمقام محمود و سماع خونين پيشى مى گرفتند. صداى گرم و سوزناك خيلى از اين عزيزانچون برادر حاج منصور ارضى ، حاج صادق آهنگران ، حاج سعيد حداديان ، برادر كويتىپور و بسيارى ديگر از اين عزيزان دلهاى ما را روانه بيابان هاى تفتيده جنوب وكربلاى ايران مى كند. اين عزيزان بودند كه شور حسينى را لحظه به لحظه در دلهاىرزمندگان ما مى افزودند و هميشه حال و هوايى كربلايى به سنگرها مى دادند و اكنوننيز بعد از گذشت سال ها از حماسه هاى جنگ تحميلى و دفاع مقدس ، هنوز هم اين عزيزانبه احياى اين روحيه در مجالس و محافلى كه دارند مى پردازد. يعنى :
آرى برادر! مداح اهل بيت عليهم السّلام كه قصه شهادت امام حسين عليه السّلام و هفتاد و دوتن از بهترين عزيزانش را نقد مى كند بايد خود، بيشتر از همه تشنه اين شراب طهورباشد و به آقا و مولاى خود تاءسى كند و لذا ذاكراهل بيت عليهم السّلام ايستى در اين مقطع از زمان كه در رفاه و امنيت به سر مى بريم ،معنويت هاى جنگ و عرفان شهادت را مدام به تصوير بكشد و نگذارد كه اين فرهنگ بهدست فراموشى سپرده شود. ذاكر بايد جامعه را به سمت و سويى سوق دهد كه شهادتطلبى در جامعه ، رنگى پايدار به خود بگيرد چرا كه عشق به شهادت ، عشق به همهخوبى هاست و دفاع از اين فرهنگ ، دفاع از تمام ارزش ها و دستاوردهاى نظام مقدساسلامى ما خواهد بود. صدا سازى همان طورى كه مى دانيد يكى از مهمترين ابزار مداحى ، سخنرانى ، خطابه و... داشتنصداى خوب است كه در رسيدن به هدف ، شخص را يارى مى نمايد. صداى خوب در مداحىدلها را بيشتر آماده مى كند و باعث اشك گرفتن و انس پيدا كردن مى شود. البته ناگفتهنماند كه صوت زيبا يك استعداد خدادادى است كه خيلى ها از آن برخوردار و بعضى بىبهره هستند اما بحث پرورش صدا، ربطى به استعداد ندارد. گرچه كسى كه مستعد است ،طبيعتاً پيشرفت بيشترى در اين زمينه خواهد داشت اما حتى افراد مستعد هم بايد براى بهترشدن صدا، روى آن كار كنند. در اين بخش به انجام بعضى از تمرينات كه در بالا رفتن كيفيت صداى شخص بىتاءثير نيست مى پردازيم . الف ) تمرين قوى كردن حنجره منظور از حنجره قوى و صداى قوى ، صداى بلند و يا فرياد نيست بلكه منظور حنجره وصدايى مى باشد كه داراى بنيه اى بالا و قدرتى است كه بعد از اجراى يك برنامه ،توانايى خود را به طور كامل از دست نداده باشد و به اصطلاح ((زود نگيرد)). بعضىاز اشخاص هستند كه صداى آنها بسيار پرطنين و پرحجم و بلند است اما بعد از مدتىكار كشيدن از حنجره ، تارهاى صوتى آنها از كار مى افتد و زود خسته شده و توان انجامفعاليت بيشتر از آن سلب مى شود؛ برعكس افرادى نيز هستند كه صداى كم حجم ونازكى دارند اما حنجره آنها از قدرت خوبى برخوردار است و تارهاى صوتى او بهزودى از كار نمى افتند. آنچه مهم است اين است كه يك خواننده بتواند از ابتداى يك مجلستا انتهاى آن را به تنهايى عهده دار شود و قدرت انجام يك برنامهكامل را داشته باشد، اگر چه اين خصوصيت بعد ازسال ها مجلس دارى و اجراى برنامه براى شخصحاصل مى شود و به خصوصيات فردى از قبيل بنيه جسمانى ، حالت جمجمه ، بزرگىقفسه سينه ، بزرگى حفره هاى بينى و دهان و... نيز بستگى دارد. خاطر نشان شدن اين مطلب لازم است كه بالا رفتن كيفيت صدا، رابطه مستقيم با كيفيت تنفسدارد. تنفس صحيح صدا را دلنشين تر مى نمايد. نكته ديگر اينكه تارهاى صوتى كهصدا را توليد مى كنند، در واقع چند عضله ضعيف و كوچك بيشتر نيستند. چون عضلات رامى توان با ورزش قوى تر كرد، بايد با ورزش دادن عضلات گلو و حنجره ، صدا راقوى تر نمود تا ديرتر توان خود را از دست بدهند. دقيقاًمثل يك بدنساز كه با استفاده از دمبل هاى سبك و سنگين عضلات شانه و بازوى خود را قوىمى كند تا بعد از مدتى بتواند يك وزنه سنگين را بلند نمايد. پس تنفس صحيح باعثپرطنين شدن صدا مى گردد و ورزش دادن عضلات باعث قوى شدن آن خواهد شد. در واقعورزش عضلات بازو، دمبل زدن و ورزش عضلات حنجره ، خواندن مى باشد. تمرين قوىشدن صدا به اين ترتيب است كه ؛ابتدا با آرامش در محلى ساكت و آرام بنشينيد و عضلات راشُل كنيد سپس نفس عميقى كشيده و در پايين ترين پرده ، حرف ((آ)) را به صورت ممتد وكشيده ادا نماييد و آن قدر ادامه دهيد تا بازدم شما تمام گردد. دوباره ريه ها را تا جايىكه امكان دارد، از هوا پر كنيد و در حالت بازدم به صورت كشيده بگوييد ((آ)). اين كاررا تا پنج دقيقه به طور مداوم تكرار نماييد. در اين كار عجله نكنيد و از پايين ترينحالت ممكن آغاز نماييد. وقتى كه حس كرديد كه حنجره شما خوب گرم شده است ، حرف((آ)) را در يك پرده بالاتر، با همان كيفيت اجرا كنيد. اين كار را همين طور پرده به پردهادامه داده و بالا رويد و اين نكته را كسانى كه مبتدى هستند بايد توجه داشته باشند كهبه هيچ وجه نبايد عجله نمايند. بايد با حوصله اين كار را به انجام رساند چون تمامپختگى صدا و قوت آن بستگى به تمرين در پرده هاى پايين دارد. اين كار را كه انجامداديد و به پرده آخر صداى خود در حرف ((آ)) رسيديد، حنجره شما به خوبى گرم شدهاست و بعد از اين يك ربع تمرين ، حالا مى توانيد با تمام قدرت ، يك بيت شعر را باآواز بلند (در اصطلاح شش دانگ صدا) بخوانيد، بدون اينكه آسيبى به حنجره شمابرسد. اگر در بين تمرين ، هنگام بالا بردن پرده بعدى احساس خارش يا سوزش و يا سرفهنموديد، بدانيد كه عجله كرده ايد و به توصيه اين حقير گوش نداده ايد. در اين حالتبه پرده قبلى بازگشته و دقايقى آن را ادامه دهيد و يا اينكه تمرين را براى مدتىقطع نماييد همچنين در پركردن ريه ها هم نبايد عجله كرد. ابتدا آهسته آهسته شكم را پرنموده و سپس سينه را پر نماييد تا جايى كه شكم و سينه شما كاملاً متورم و مملوّ از هواباشد. اگر پرده هاى پايين را در يك فضاى بسته و پرده هاى بالا و شش دانگ را در يكمحيط باز مانند كوه يا بيابان تمرين نماييد، بهتر خواهد بود و پيشرفت خود را مشاهدهخواهيد كرد و اگر بتوانيد تمرين شش دانگ صدا را بعد از يك برنامه كوه نوردى قراربدهيد، بسيار بهتر و ثمر بخش تر خواهد بود چرا كه كوه نوردى باعث افزايش ظرفيتهوايى شش ها مى شود. تمرينات فوق بايد حداقل يك تا دو ماه به طور مستمر و همه روزه صورت گيرد تاصدا براى آغاز كار، صيقل پيدا نمايد و از حالت ((نخراشيدگى )) بيرون آيد.
|