بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب مطلوب کل طالب‏, دکتر محمود عابدى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     Fehrest -
     72289300 -
     72289301 -
     72289302 -
     72289303 -
     72289304 -
     72289305 -
     72289306 -
     72289307 -
     72289308 -
     72289309 -
     72289310 -
     72289311 -
     72289312 -
     72289313 -
     72289314 -
     72289315 -
     72289316 -
     72289317 -
     72289318 -
 

 

 
 
به كار بردن سخن فرزانگان و بزرگان در ميان گفته خود، امرى است كه ظاهرإ؛أع با نخستين روزهاى پيدايش زبان فاصله چندانى ندارد. گوينده، يا نويسنده، غالبا بر آن است كه با اين كار سخن خود را بيارايد و انديشه خود را تاكيد كند، اما وقتى بدين شيوه گفته مقبول و دلنشينى را به ذهن مخاطب مى‏سپارد، دانسته يا ندانسته، بخشى از فرهنگ بشرى را حفظ مى‏كند و آيندگان را وامدار خود مى‏دارد، و بديهى است كه اين بهره‏گيرى از گفته ديگران، - تضمين -، اگر با لطف و ظرافتى نيز همراه گردد خود به سخن‏- اهل ادب آوردن مصراع يا بيتى از ديگران در شعر خود را ((تضمين)) گفته‏اند. ? گوينده، يا نويسنده، زيبايى ديگرى خواهد بخشيد.
در قرنهاى نخستين هجرى، زمانى كه زبان فارسى با روحى تازه حيات خود را در قالب كتابها آغاز كرد، از سرچشمه‏هاى نخستين فرهنگ اسلامى - قرآن كريم، سخنان پيامبر (ص) و ياران او - نيرو مى‏گرفت و يكى از عوامل غنا و كمال روز افزون آن، بهره مندى از اين سرمايه فياض بود. از اين روى در ميان آثارى كه از آن سالها، بخصوص از قرن چهارم به بعد، باقى است كمتر كتاب ارجمندى مى‏توان يافت كه از اين بركات بى بهره باشد.
اما در ميان سخنانى كه مولفان فارسى نويس از بزرگان اصحاب و صاحبان انديشه صدر اسلام، در ضمن نوشته‏هاى خود، آورده‏اند، آن چه به اميرمومنان على (ع) منسوب است برجستگى خاصى دارد، چنان كه اگر روزى مجموعه‏اى از آن فراهم آيد بى گمان رساله‏اى دل‏انگيز خواهد شد.
ذكر نمونه‏اى از اين ((تضمين))ها گفته ما را روشنى خواهد بخشيد:
در منابع متعددى آمده است كه على (ع) فرمود:
يا حمراء و يا بيضاء احمرى و ابيضى و غرى غيرى. - عيون الاخبار 1/115، اللمع /131، و نيز رك: عقد الفريد 4/113، مروج الذهب 2/371، نهج البلاغه حكمت 7 ?
از جمله متون تاريخى فارسى در تاريخ بلعمى (تاليف سالهاى 352 -- اين كتاب ترجمه‏اى است از تاريخ طبرى با منقولات فراوانى از كتب ديگر، تاليف ابوعلى محمد بلعمى (م: 363) وزير معروف امير منصور سامانى. رك: تاريخ ادبيات در ايران، دكتر ذبيح الله صفا ج 1/618. ? 363) آمده است:
از اميرالمومنين على بن ابى طالب - كرم الله وجهه - خبر است كه: او به بيت المال اندر شد، خواسته ديد بسيار...پس يك مشت دينار برگرفت و يك مشت درم، و باز جاى افكند و گفت:
يا حمراء و يا بيضاء! احمرى و ابيضى و غرى غيرى. گفت ((يا سرخ و يا سپيد، جز مرا بفريب)).
تاريخ بلعمى ج 2/804
اين سخن را چند تن از مولفان آورده‏اند: از جمله:
على بن عثمان هجويرى (م: حدود 465):
و آنان كه گويند زر و كلوخ به نزديك وى يكسان شده است، اين همه علامات سكر باشد و نادرستى ديدار، و اين را بس شرفى نباشد. شرف مر آن درست بين و راست دان را باشد كه زر نزديك وى زر بود و كلوخ كلوخ، اما به آفت آن بينا بود تا گويد: ((يا صفراء و يا بيضاء، غرى غيرى)). يا زر زرد روى و يا سيم سفيد كار، به جز مرا فريبيد، كه من به شما مغرور نگردم، از آن چه من آفت شما ديده‏ام.
كشف المحجوب / 288
ابوالفضل رشيد الدين ميبدى (زنده در نيمه اول قرن ششم):
اميرالمومنين على (ع) دينارى بر دست نهاد گفت:
يا صفراء اصفرى و يا بيضاء ابيضى و غرى غيرى اى دنيا و اى نعيم دنيا، رو كه تو عروسى آراسته‏اى و به انگشت عروسان پنجه شيران نتوان شكست. شو ديگرى را فريب ده، كه پسر بوطالب سر آن ندارد كه در دام غرور تو آيد.
كشف الاسرار (تاليف، 520) ج 5/453
سعد الدين وراوينى (نيمه اول قرن هفتم):
خنك كسى كه مرغ انديشه او بيضه طمع - و اگر چه زرين يا سيمين بود - ننهد و نقش سپيدى و زردى آن بيضه بر بياض ديده و سواد دل نزند، و- متن (مرزبان نامه، به تصحيح محمد روشن): زند(!) رك: مرزبان نامه به تصحيح علامه قزوينى، 1337 / 205. ? چون از پرده فريب روى بنمايد آستين بر روى گيرد،
يا بيضاء ابيضى و يا صفراء اصفرى غرى غيرى.
مرزبان نامه وراوينى / 398
عطاملك جوينى (م: 681):
به وقتى كه در پاى لمسر بودم بر هوس مطالعه كتابخانه كه صيت آن در- يكى از قلاع اسماعيليه كه آن را كيا بزرگ اميد، جانشين حسن صباح، در رودبار الموت ساخته بود. ? اقطار شايع بود عرضه داشتم كه نفايس كتب الموت را تضييع نتوان كرد. پادشاه آن سخن را پسنديده فرمود و اشارت راند تا به مطالعه آن رفتم و آن چه يافتم از مصاحف و نفايس كتب بر مثال ((يخرج الحى من الميت)) - قرآن كريم، انعام، 95. ? بيرون آوردم و آلات رصد كه...موجود بود برگرفتم... و هر چند خزاين موفور بود و اجناس ذهبيات و فضيات نامحصور، اما ((يا صفراء اصفرى و يا بيضاء ابيضى)) بر آن خواندم و آستين به كرم بر آن افشاندم.
جهانگشاى جوينى (تاليف: 658) ج 3/270
اما نهج البلاغه: مى‏دانيم كه سيد شريف رضى نهج البلاغه را در حدود سال چهارصد و يك هجرى از گزيده خطبه‏ها، نامه‏ها و كلمات قصار اميرمومنان (ع) فراهم آورد. اين كتاب شريف البته آن مايه قدر و اهميت داشت كه از همان آغاز تدوين توجه و اقبال آشنايان به ادب عرب را به خود برانگيزد، چه وقتى اجزاء پراكنده آن در ميان سخن شناسان دست به دست مى‏گشت و خواطر زايا را پربار مى‏كرد، اهتمام اهل فضل بدان مجموعه،- رك: مروج الذهب ج 2 / 419 ? - قال عبدالحميد بن يحيى: ((حفظت سبعين خطبة من خطب الاصلع. ففاضت ثم فاضت)) شرح ابن ابى الحديد، ج 1 / 24. ? در حقيقت سيراب كردن طبايع عطشناكى بود كه در طلب چشمه‏اى شيرين مى‏سوختند، شرحهايى كه فاضلان عرب، تنها تا قرن هشتم، بر آن كتاب شريف نوشته‏اند و بعضى از آن‏ها موجود و معروف است اين معنى را به خوبى نشان مى‏دهد. در آن سالها، هر چند در قلمرو زبان فارسى و در عالم نويسندگان رسمى، نسبت به اين گنجينه گرانقدر نوعى بى خبرى و بى اعتنايى بود، اما چنان نبود كه اين تغافل هر نظرى را فرو بندد، چنان كه با همه آن پرهيز و گريز، تاثير مستقيم آن در بعضى از متون فارسى آشكار است. اشاره به چندى از اين آثار بى ترديد لطف و فايده‏اى تمام دارد:
1 - شرح شطحيات: اين كتاب، چنان كه از اسمش نيز پيداست، در شرح سخنان رمزى بعضى از عارفان نوشته شده است و مولف آن روزبهان بقلى فسايى از مشايخ معروف قرن ششم (م: 606)است.
در شرح شطحيات آمده است (ص 71):
فى شطح المرتضى، رضى الله عنه‏
اما شطحيات مرتضى پيشتر آمد زيرا كه در فصاحت پيشتر آمد. نبينى كه در غليان سكر شقشقه انبساطى چون در حلق جانش مرتفع گشتى ناساكن شدى، همه شطح گفتى. نديدى كه چه گفت در صحو بعد از سكر كه:
هيهات، يا ابن عباس، تلك شقشقة هدرت ثم استقرت. چون در بحر- شرح شطحيات (ص 7): الشقشقة(!)، رك: نهج البلاغه، خطبه 3. ? - اشاره روزبهان به اين بخش از سخنان امام نشان ميدهد كه در قرن ششم، خطبه شقشقيه در ميان اهل فضل مشهور بوده است. ? قدم غوطه خوردى، از اصداف جان لئالى شطح برانداختى، گفتى: من در شبهتى نه‏ام، حق را ديدم و در حق شك نكردم كه مى‏بينم. چون مى‏ديدم بعد از آن در غيم اعتراض نفس نيفتادم. اگر بينم به چشم سر، چنانش‏- غيم: مه، ابر ? بينم كه به چشم دل،
ما شككت فى الحق منذ رايته. و لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا. - براى آگاهى از احوال و آثار روزبهان رك: مقدمه دكتر محمد معين بر عبهر العاشقين (به تصحيح هنرى كربين و محمد معين، چاپ افست، منوچهرى، 1360) ?
2 - دستور الوزاره: نويسنده اين كتاب، كه پيشرو كتبى مانند دستور الوزراى خواندمير (تاليف: 914) و دستور الوزراى استرابادى (تاليف: حدود 1060) است، محمود بن محمد اصفهانى (م: 612) دانسته شده است. اگر اين تاريخ - 612 - براى درگذشت مولف و سال 595 براى تاليف‏- رك: دستورالوزاره، با تصحيح و تعليق دكتر رضا انزابى نژاد، انتشارات اميركبير، 1364، مقدمه مصحح. ? كتاب صحيح باشد، بايد گفت، تا آن جا كه ما مى‏دانيم، دستورالوزاره نخستين كتابى است در زبان فارسى كه بصراحت ((نهج البلاغه)) را مجموعه‏اى از سخنان على (ع) معرفى كرده است. - رك: همان / 78 بد نيست بگوييم كه از ميان شاعران ايرانى هم نخستين كسى كه در شعر خود به نهج البلاغه اشاره كرده است اوحدى مراغه‏اى (م: 738) است. اوحدى در ضمن قصيده‏اى مى‏گويد (ديوان / 37):
راى تو دشمن مال را - رويت مبارك فال را
نهج تو اهل حال را - كرد از بلاغت يا
?

دستورالوزاره چنين آغاز مى‏شود:
حمد و ثنا داراى جهان و داناى آشكار و نهان را، پادشاهى كه عقل دورانديش از ادراك كنه جلالش عاجز است. لا يدركه غوص الفطن... و- برگرفته از نهج البلاغه، خطبه اول ((الحمدلله...الذى لايدركه بعدالهمم و لا يناله غوص الفطن)) ? درود بر صاحب منشور اتيناك ...دلاورى كه مبارزان قلب مجاهدت به‏- اتيناك: از آيه 87 سوره حجر يا 99 سوره طه، و مراد از ((صاحب منشور اتيناك)) پيغمبر اسلام(ص) است. ? جاندارى نصرتش پناه گرفتند كنا اذا احمر الباس، زبان آورى كه...- جاندارى: محافظت، نگهبانى ? - نهج البلاغه: ((و كان رسول الله - ص - اذا احمر الباس))...نامه شماره‏9 ? - دستورالوزاره / 17 و 18 (با استفاده از تعليقات مصحح)
?

و به نهج البلاغه چنين اشاره مى‏كند: اميرالمومنين على بن ابى طالب - كرم الله وجهه - امام مرتضى ولى حضرت خدا...به فيض سماحت بنان و سجاحت بيان اين مرتبت از حضرت نبوت يافته كه ((اجود الناس بنانا و افصح الناس بيانا)) و دررزواهر و غرر جواهر او كه در نهج البلاغه منتظم است...كمال اين معنى را (گواه است). دستورالوزاره / 78
3 - تاريخ جهانگشا: اين كتاب نوشته عطاملك جوينى (م: 681) و يكى از مهمترين منابع تاريخ مغول و از نمونه‏هاى استوار نثر مصنوع است.
در تاريخ جهانگشا (ج 3 / 122) - در وصف قلعه ميمون دز - آمده است:
آن قلعه‏اى بود كه هنگام استيلا و استعلاى كار آن طايفه...علاء الدين....به كفات و اركان اشارت كرده بود تا مدت دوازده سال قلال و تلال آن جبال را مطالعه مى‏كردند تا آن كوه سرافراز را...اختيار كردند و بر قله آن...قلعه ميمون دز آغاز نهادند....و در آن موضع از افراط سرما حيوان را از ابتداى خريف تا ميان بهار امكان آرام و مكان مقام ميسر نه. و بدين سبب در خيال آنك جبال آن را كه...از غايت رفعت آن مكان على سخن على
ينحدر عنى السيل و لا يرقى الى الطير بر خود مى‏بست، ابناى آدم چگونه‏- نهج البلاغه، خطبه 3 (شقشقيه) ? بدان تعدى يابند و به محاصره آن تصدى نمايند.
از ذكر شواهد ديگر براى پرهيز از طول سخن چشم مى‏پوشيم. اكنون جاى آن است كه ببينيم مطلوب كل طالب، به عنوان مجموعه‏اى از سخنان منسوب به على (ع) چه تاثيرى در آثار پس از خود داشته است.
البته به قطع و يقين نميتوان گفت كه در ادوار گذشته، مانند قرنهاى ششم و هفتم و...در مراكز آموزشى و فرهنگى ايران، تعليمات مبتديان و نوجوانان با چه كتاب يا كتابهايى آغاز مى‏شد. اما گستره اين مجهول چنان نيست كه پژوهشگر تاريخ فرهنگ و تعليم و تربيت نتواند به حدس و نظر بالنسبه قابل اعتمادى دست يابد، چرا كه قراين و امارات گونه گونى هست كه وى را به جانب مقصود دلالت كند. به عنوان نمونه توجه به اقبال بسيارى از ايرانيان به آيين مقدس اسلام و پذيرش صميمانه آن، همانند آثار بازمانده از دانش آموختگان قوم، تاكيد مى‏كند كه در اكثر حوزه‏هاى آموزشى، قرآن كريم، و سپس كتابهاى وابسته بدان در درجه اول اهميت و تقدم بوده‏اند. ((محاسن اخبار و اشعار)) مشتمل بر آداب شريف را هم كه بعضى در- تهذيب الاخلاق ابوعلى مسكويه / 70، اخلاق ناصرى / 223. ? تعليم نوآموزان توصيه مى‏كرده‏اند، بى گمان چنان نبوده است كه از اين اهميت و تقدم بكاهد. رسائلى مانند نصاب الصبيان ابونصر فراهى (م: 640)، ((شافيه)) و ((كافيه)) ابن حاجب (م: 646) و ((الفيه)) ابن مالك (م: 672) را هم كه قرنها كتب درسى بوده‏اند، بايد دنباله طبيعى كتبى به شمار آورد و در درجه نخست براى كسب مهارت در زبان و لغت عربى و ورود به تحصيل علوم قرآنى تدريس مى‏شده‏اند.
براى آن كه احتمال ((درسى)) بودن كتاب يا رساله‏اى پذيرفتنى باشد، دست كم بايد:
موضوع و محتواى آن با فرهنگ جامعه ايرانى آن روز سازگار و همسوى باشد، و پيداست كه آن چه در سايه قرآن كريم و تعليمات آن برآمده باشد از اين نوع است، ديگر آن كه از آن كتاب يا رساله در آموخته‏هاى مولفان، كه به ضرورت در آثارشان منعكس است، نشانه‏اى هرچند كمرنگ يافته شود، مانند آن چه از كيمياى سعادت غزالى در گلستان سعدى مى‏توان يافت.
بديهى است كه وجود دستنوشته‏هاى متعدد در حوزه‏هاى مختلف جغرافيايى نيز اين احتمال را به درجاتى تاييد مى‏كند.
اما آن چه درباره مطلوب كل طالب مى‏دانيم اين احتمال را به يقين نزديك مى‏كند:
مطلوب كل طالب مجموعه‏اى از سخنان منسوب به على (ع) است، يعنى محاسن اخبارى كه به گفته جاحظ، اديب سخن شناس عرب، بعضى از آن‏ها با ((البيان و التبيين)) برابر است، شرح دلنشين تازى و فارسى و- رك: البيان و التبيين ج 1 / 83 (سخن جاحظ درباره قيمة كل امرء مايحسنه) ? شعر ساده و روشن رشيد وطواط، يكى از اديبان قرن ششم، نيز بر مطلوبيت اين رساله مى‏افزايد، تاثير آن را هم در بسيارى از كتب قرون بعد مى‏توان ديد. چنان كه بسيارى نسخه‏هاى خطى از آن، بخصوص نسخه هايى كه شامل سخن امام (ع) و شعر وطواط است، هم نشان مى‏دهد كه روزگارى ((در مكتب خانه‏ها درس داده مى‏شده است)) - رك: سبك‏شناسى، ملك الشعراء بهار، ج 2 / 400 ?
اينك بعضى از متونى كه گوشه هايى از اين تاثير را در خود دارند:
1 - بختيارنامه: اين كتاب تحريرى است آراسته و مصنوع از بختيارنامه، كه آن را از داستانهاى مشهور پيش از اسلام دانسته‏اند، و گفته‏اند به نام تاج الدين محمود بن عبدالكريم از بزرگان قرن ششم و از ممدوحان رشيد وطواط نوشته شده است. - رك: مقدمه آقاى محمد روشن بر لمعة السراج / ده ?
در بختيارنامه (ص 59) مى‏خوانيم:
الخبر: بشر مال البخيل بحادث او وارث.
مال بخيل يا هدف تير حوادث شود يا علف وارث گردد. اما ثروت اهل خرد به اتفاق عالميان واجب الوجود است. مثل: من جاد ساد.
هر كه را مال هست و خوردن نى - وى از آن مال بهره كى دارد
يا به تاراج حادثات دهد - يا به ميراث خوار بگذارد- بختيارنامه، از شمس الدين محمد دقايقى مروزى، به اهتمام و تحقق ذبيح الله صفا، از انتشارات دانشگاه تهران، 1345 (اين كتاب بار ديگر با نام لمعة السراج لحضرة التاج، به كوشش محمد روشن - انتشارات بنياد فرهنگ ايران، 1348 - چاپ شده، مصحح محترم مولف آن را دقايقى نمى‏داند و قطعه رشيد در اين چاپ، در پاى صفحه - ص 65 - آمده است). ?
رك: متن حاضر، كلمه دهم.
2 - گلستان سعدى: درباره مطلوب كل طالب و گلستان جداگانه سخن خواهيم گفت.
3 - تاريخ نامه هرات: اين كتاب نوشته سيف بن محمد هروى است در تاريخ هرات، از آغاز روزگار چنگيزخان مغول تا سال 721.
در تاريخ نامه هرات (ص 131) آمده است:
(به) امير بزرگ....ارغون بيك...عرضه مى‏دارند بندگان آن حضرت و...جماهير خطه هرات...به آن جمله كه ملك مجد (الدين) كاليوينى سر از خط انقياد و طاعت دارى...برداشته و از غايت سرى و سرورى پاى از دايره‏
رحم الله امرء عرف قدره و لم يتعد طوره بيرون نهاده و از خبر
رحمت ايزدى بر آن كس باد - كه عنان در كف جنون ننهد
قدر خود را بداند و هرگز - قدم از حد خود برون ننهد
غافل مانده.- تاريخ نامه هرات، از سيف بن محمد بن يعقوب هروى، به تصحيح محمد زبير الصديقى، كتابفروشى خيام (تهران، افست) چاپ دوم، 1352 ?
رك: متن حاضر، كلمه سى و پنجم.
4 - مناقب العارفين: از شمس الدين احمد افلاكى است. در باب زندگانى و احوال جلال الدين مولوى و اطرافيان او. اين كتاب در حدود سال 742 در قونيه تاليف شده است.
در مناقب العارفين (ص 302) آمده است:
شمس الائمه (سرخسى) چندين پاره كتب نفيس در هر فنى تصنيف كرده بود كه هيچ عالمى مثل آن در خواب نديده بود. بزرگان آن عصر مصلحت چنان ديدند كه آن كتب را آشكارا نكنند تا به دست قتله انبياء و دجاجله اولياء نيفتد و فتنه واقع نشود. چنان كه گفته‏اند:
جاهلان منكرند علمى را - كه ز جهل و عمى ندانندش‏
گرچه ايمان محض آن باشد - چون ندانند كفر خوانندش‏- مناقب العارفين، از شمس الدين احمد افلاكى، به كوشش تحسين يازيجى، دنياى كتاب (افست)، 1362 ?
رك: متن حاضر، ذيل كلمه سى و چهارم (گويى افلاكى شعر رشيد را از حافظه نقل كرده است.)
5 - هزار مزار: اين كتاب ترجمه ((شد الازار فى حط الاوزار عن زوار المزار)) جنيد شيرازى است در شرح مزارات شيراز كه در اوائل قرن نهم به وسيله فرزند مولف، عيسى ابن جنيد شيرازى، انجام گرفته است.
در هزار مزار (ص 341) آمده است:
...چنان كه در صد كلمه حضرت امير آمده است كه: قيمة كل امرء ما يحسنه.
قيمت تو بدان قدر علم است - كه تن خود بدان بيارايى‏
خلق در قيمتت بيفزايند - چون تو در علم خود بيفزايى - هزار مزار، از عيسى بن جنيد، با تصحيح و تحشيه دكتر نورانى وصال، از انتشارات كتابخانه احمدى شيراز، 1364 ?
اين قطعه در سوانح الافكار رشيدى، مجموعه چند نامه از رشيدالدين‏- رك: سوانح الافكار، از رشيدالدين فضل الله همدانى، به كوشش محمد تقى دانش پژوه، از انتشارات دانشگاه تهران، 1358 (ص 300) ? فضل الله همدانى (م: 718) كه شمس الدين محمد ابرقوهى، در حدود سال 730 تدوين كرده، نيز آمده است.
رك: متن حاضر، كلمه پنجم.
6 - الرسالة العلية: اين كتاب از كمال الدين حسين كاشفى (م: 910) در شرح چهل حديث نبوى است. ملا حسين واعظ كاشفى در الرسالة العليه (ص 203) مى‏آورد:
روزى كسى حسن بصرى را - رض - غيبتى كرد. حسن فرمود تا طبقى حلوا پيش وى بردند و پيغام فرستاد كه: شنيدم كه بعضى از حسنات به ديوان عمل ما فرستادى، ما نيز حلوايى فرستاديم تا دهان شيرين كنى.
و شيخ شيراز - رحمة الله عليه - مى‏گويد:
اگر نام مردم به زشتى برم - نگويم به جز غيبت مادرم‏- رك: بوستان سعدى / 161 (من ارنام مردم...) و نيز رك: تعليقات مرحوم استاد دكتر يوسفى بر بوستان / 380. ?
كه دانند پروردگان خرد - كه طاعت همان به كه مادر برد
غيبت شنيدن نيز گناه است، چنان كه اميرمومنان - عليه‏السلام - مى‏فرمايد كه: السامع للغيبة احد المغتابن.
...و در ترجمه اين آورده‏اند:
تا توانى مخواه غيبت كس - نه گه جد و نه گه طيبت‏
هر كه او غيبت كسى شنود - هست همچون كننده غيبت‏- الرسالة العلية فى احاديث النبوية، از كمال الدين حسين كاشفى بيهقى سبزوارى، به تصحيح و تعليق سيد جلال الدين حسينى ارموى (محدث)، مركز انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ دوم، 1362. (و نيز رك: صفحه 207 كه كلمه ديگرى از مطلوب كل طالب را آورده است). ?
رك: متن حاضر، كلمه چهل و ششم.


next page

fehrest page

back page


 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation