بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب دستور العملهای عرفانی,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     Fehrest -
     1 -
     10 -
     11 -
     12 -
     13 -
     2 -
     3 -
     4 -
     5 -
     6 -
     7 -
     8 -
     9 -
     foot -
     foot1 -
     hs~Fehrest -
 

 

 
 

فيض كاشاني

زندگى نامه

بسم الله الرحمن الرحيم

((محمد)) مشهور به ((ملامحسن )) و ملقب به فيض در چهاردهم صفرسال 1007 قمرى در كاشان بدنيا آمد پدرش رضى الدين شاه مرتضى (950 - 1009 ق )بوده است و مادر او زهرا خاتون (متوفى 1071 ق ) بانويى عالم و شاعر بوده است .
شاگردان اين بزرگ عبارتند از:
1 - محمد مشهور به علم الهدى 2 - احمد مشهور به معين الدين 3 - محمد مؤ من فرزند عبدالغفور 4- شاه مرتضى دوم 5 - ضياءالدين محمد 6 - ملاشاهفضل الله و ملا علامى 7 - ملا محمد باقر مجلسى 8 - سيد نعمت الله جزايرى 9 - قاضى سعيدقمى 10 - ملا محمد صادق خضرى و...
علامه فيض آثار بسيار زيادى در تفسير، كلام ، عرفان و اخلاق دارند كه مهمترين آنها عبارتنداز: تفسير صافى ، تفسير اصفى ، تفسير مصفى ، الوافى ، الشافى ، النوادر، المحجةالبيضاء و مفاتيح الشرايع ، اصول المعارف ،اصول العقائد، علم اليقين ، الحق اليقين ، عين اليقين و الحق المبين ، الجبر و الاختيار و ... بودهاست .
علامه دست توانايى نيز در نظم و نثر داشته و اشعار وى حاوى نكات دقيق اخلاقى مى باشد.
شيخ در 84 سالگى در كاشان بدرود حيات گفت و روح ملكوتش به ديار باقى شتافت .
دستورالعملها

بسم الله الرحمن الرحيم

قسمت يكم
الحمدلله و سلام على عباده الذين اصطفى .
امابعد، اين رساله ايست موسوم به ((زادالسالك ))، در جوابسئوال يكى از برادارن روحانى نوشته شده كه از كيفيت سلوك راه حق پرسيده بود.
بدان ((ايدك الله بروح منه ))(70)، همچنانكه سفر صورى را مبدئى و منتهائى و مسافتى ومسيرى و زادى و راحله و رفيقى و راهنمايى مى باشد، همچنين سفر معنوى را كه سفر روح است ،بجانب حق سبحانه و تعالى ، همه هست .
مبداءش جهل و نقصان طبيعى است ، كه با خود آورده از شكم مادر: ((والله اخرجكم من بطونامهاتكم لا تعلمون شيئا)).(71)
و منتهايش كمال حقيقى است ، كه فوق همه كمالات است ، و آنوصول است به حق سبحانه و تعالى : ((وان الى ربك المنتهى ))، ((يا ايها الانسان انككادح الى ربك كدحا فملاقيه )).(72)
و مسافت راه درين سفر، مراتب كمالات علميه و عمليه است كه روح ، طى آنها مى كند ((شيئافشيئا))، هر گاه بر صراط مستقيم شرع ، كه مسلوك اوليا واصفيا است ساير باشد: ((وان هذا صراطى مستقيما فاتبعوه ، و لا تتبعواالسبل فتقرق بكم عن سبيله )).(73) و اين كمالات مترتب است بعضى بر بعضى ،تاكمال متقدم طى نشود به متاخر منتقل نتوان شد، چنانكه در سفر صورى تا قطعه مسافت متقدمهطى نشود، به متاخر، نتوان رفت .(74)
و منازل اين سفر، صفات حميده و اخلاق پسنديده است ، كهاحوال و مقامات روح است از هر يك به ديگرى ، كه فوق آنستمنتقل مى شود به تدريج ، منزل اول يقظه است كه آگاهى است ومنزل آخر توحيد است كه مقصد اقصى است ازاين سفر(75)، وتفاصيل اين منازل و درجات آن در كتاب ((منازل السائرين ))(76) مذكور است .
و مسير اين سفر جد تمام و جهد بليغ نمودن و همت گماشتن است ، در قطع اينمنازل به مجاهده و رياضت نفس به حمل اعباء(77) تكاليف شرعيه از فرائض و سنن و آداب ومراقبه و محاسبه نفس آنا فآنا و لحظه فلحظة و هموم را واحد گردانيدن (78)، و منقطع شدنبه حق سبحانه و تعالى : ((و تبتل اليه تبتيلا، والدين جاهدوا فينا لنهدينهمسلبنا))(79) و زاد راه اين سفر تقوى است : ((و نزودوا فان خير الزاد التقوى))(80) و تقوى عبارتست از قيام نمودن به آنچه شارع امر به آن فرموده است ، وپرهيز كردن از آنچه نهى از آن كرده از روى بصيرت (81)؛ تادل به نور شرع و صيقل تكاليف آن ، مستعد فيضان معرفت شود از حقعزوجل : ((واتقوا الله و يعلمكم الله ))(82)، و همچنانكه مسافر صورى تا قوتبدن از زاد حاصل نكند قطع راه نتواند كرد، همچنين مسافر معنوى تا به تقوى و طهارت شرعيه، ظاهرا و باطنا قيام ننمايد و روح را تقويت به آن نكند، علوم و معارف و اخلاق حميده كه برتقوى مترتب مى شود و تقوى از آن حاصل مى شود، (نه برسبيل دور) بر او فائض نمى گردد(83) و مثل اين ،مثل كسى است كه در شب تار، چراغى در دست داشته باشد و به نور آن ، راهى را مى بيند و مىرود؛ هر يك گام كه بر مى دارد قطعه از آن راه روشن مى شود و بر آن مى رود، و هكذا،... و تاگام بر ندارد و نرود، روشن نشود و تا روشن نشود نتواد رفت ، آن ديدن به منزله معرفت استو آن رفتن به منزله عمل و تقوى : ((من عمل بما علم ، اورثه الله علم ما لم يعلم (84)،العلم يهنف بالعمل ، فان اجابه والا ارتحل (85)، لايقبل الله عملا الا بمعرفة و لا معرفة الا بعمل فمن عرف ، دلته المعرفة علىالعمل و من لم يعمل ، فلا معرفة له ، الا آن الايمان بعضه من بعض ))(86) و كذا عنالصادق عليه السلام ... و همچنانكه در سفر صورى ، كسى كه راه نداند به مقصد نمى رسد،هم چنين در سفر معنوى كسى كه بصيرت در عمل ندارد به مقصد نمى رسد: ((العامل على غير بصيرة كالسائر على غير الطريق لايزيده ، كثرة السير الا بعدا)).(87)
و راحله اين سفر، بدن است و قواى آن ، و همچنانكه در سفر صورى ، اگر راحله ضعيف ومعلول باشد، راه را طى نتواند كرد، همچنين در اين سفر صحت بدن و قوت قوى نباشد، كارىنتوان ساخت . پس تحصيل معش از اين جهت ضرورى است و آنچه از براى ضرورتست به قدرضرورت يابد، پس طلب فضول در معاش ، مانع است از سلوك ، و دنياى مذموم كه تحذير از آنفرموده اند، عبارت از آن فضول است كه بر صاحبش وبال است ، و اما قدر ضرورى از آن ، داخل امور آخرتست و تحصليش عبادت ، و همچنانه اگر كسىراحله را در سفر صورى در اثناى راه سر دهد، تا خود سر مى چرد، راه او طى نمى شود؛ همچنيندر اين سفر معنوى اگر بدن و قوى را بگذارند تا هر چه مشتهاى آنها است بهفعل آورند و به آداب و سنن شرعيه مقيد نگرداند و و لجام آنرا در دست نداشته باشد، راه حقطى نمى شود.
و رفيقان اى راه ، علماء و صلحاء، و عباد سالكانند، كه يكديگير را ممد و معاونند، چه هر كسىبر عيب خود زود مطلع نشود، اما بر عيب ديگرى زود واقف مى شود، پس اگر چند كس با همبسازنند، و يكديگر را از عيوب و آفات با خبر سازند، زود راه برايشان طى مى شود و از دزدو حرامى دين ايمن مى گردند، چه ((الشيطان الى المنفرد اقرب منه الى الجماعة ، و يداللهعلى الجماعة ))(88). اگر يكى از راه بيرون مى رود، ديگرى او را خبردار مى گرداند،و اگر تنها باشد تا واقف مى شود، هيهات است . و راهنمايى اين راه پيغمبر است ، (صلى الله وعليه و آله و سلم ) و سائر ائمه معصومين (صلوات الله عليهم )، كه راه نموده اند و سنن و آدابوضع كرده و از مصالح و مفاسد راه خبر داده اند و خود به اين راه رفته اند، و امت را به تاسىو اقتفاى خود فرموده اند: ((لقد كان لكم فىرسول الله اسوة حسنه .(89) قل ان كنتم تحبون الله فاتبعونى يحببكم الله )).(90)
و محصل آنچه ايشان مى كرده اند و امر به آن مى فرموده اند چنانكه از روايات معتبره به طريقاهل بيت ، عليهم السلام ، مستفاد مى شود از امورى كه سالك را لابد است ، از آن ، واخلال به آن به هيچ وجه جائز نيست ، بعد از تحصيل عقائد حقه بيست و پنج و چيز است :
قسمت دوم
نامه اى از عالم متبحر فيض كاشانى
و محصل آنچه ايشان (پيامبر و ائمه معصومين ) مى كرده اند و امر بآن مى فرموده اند چنا كه ازروايات معتبره بطريق اهل البيت (عليهم السلام ) مستفاد مى شود از امورى كه سالك را لابد استاز آن و اخلال بآن بهيچ وجه جايز نيست بعد ازتحصيل عقايد حقه بيست و پنج چيز است .
اول . محافظت بر صلوات خمس ؛ اعنى گزاردن آن دراول وقت بجماعت و سنن و آداب ؛ پس اگر بى علتى و عذرى ازاول وقت تاخير كند، يا بجماعت حاضر نشود، يا سنتى از سنن يا ادبى از آداب آنرا فرو گذاردالا نادرا از سلوك راه بيرون رفته و با ساير عوام كه در بيداى جهالت و ضلالت سر گردانمى چرند و از راه و مقصد بيخبرند و ايشان را هرگز ترقئى نيست مساوى است .
دوم : محافظت بر نماز جمعه و عيدين و آيات با اجتماع شرائط الا مع العذر المسقط(91) كه اگر سه جمعه متوالى ترك نمار كند بى علتىدل اوزنگ گيرد بحيثيتى كه قابل اصلاح نباشد.
سوم : محافظت بر نماز معهوده رواتب يوميه ؛ كه ترك آنرا معصيت شمرده اند الا چهار ركعت ازنافله عصر و دو ركعت از نافله مغرب و وتيره كه ترك آن بى عذرى نيز جايز است .
چهارم : محافظت بر صوم ماه رمضان و تكميل آن چناچنه زبان را از لغو و غيبت و دورغ و دشنام ونحو آن و ساير اعضا را از نظم و خيانت و فطور را از حرام و شبهه بيشتر ضبط كند كه درساير ايام مى كرد.
پنجم : محافظت بر صوم سنت كه سه روز معهود است از هر ماهى كهمعادل صوم دهر است چنانچه بى عذرى ترك نكند و اگر ترك كند قضا كند و يا بمدى از طعامتصدق نمايد.
ششم : محافظت بر زكوة بر وجهى كه تاخير و توانى جايز ندارد مگر عذرى باشدمثل فقد مستحق يا انتظار افضل مستحقين و نحو آن .
هفتم : محافظت بر انفاق حق معلوم از مال ؛ اعنى مقرر سازد كه هر روز يا هر هفته يا هر ماهبسائل يا محروم مى داده باشد بقدر مناسب مال چنانچهاخلال بآن نكند و اگر كسى را نيز بر آن مطلع نسازد بهتر است ((والذين فى اموالهم حقمعلوم ؛ للسائل والمحروم )) ففى الحديث انه غير الزكوة )).
هشتم : محافظت بر حجة الاسلام چنانچه در سال وجوببفعل آورد و بى عذرى تاخير روا ندارد.
نهم : محافظت بر زيارت قبور مقدسه پيغمبر و ائمه معصومين (صلوات الله عليهم ) خصوصاامام حسين (عليه السلام ) چه در حديث آمده كه زيارت حسين (عليه السلام ) فرض است بر هرمومن كه هر كه ترك كند حقى از خدا و رسول ترك كرده باشد، و در حديث ديگر وارد است كه هرامامى را عهديست بر گردن اولياء و شيعه خود را از جمله تمامى وفاى بعهد؛ زيارت قبورايشان است .
دهم : محافظت بر حقوق اخوان و قضاى حوائج ايشان چه تاكيد بليغه در آن شده بلكه بر اكثرفرائض مقدم داشته اند.
يازدهم : تدارك نمودن هر چه از مذكورات فوت شده باشد وقتى كه متنبه شده باشد مهما امكن .
دوازدهم : اخلاق مذمومه مثل كبر و بخل و حسد و نحو آنرا از خو سلب كردن برياضت و مضادت ، واخلاق پسنديده مثل حسن خلق و سخا و صبر و غير آن بر خود بستن تا ملكه شود.
سيزدهم : ترك منهيات جملة : و اگر بر سبيل ندرت معصيتى واقع شود زود باستغفار و توبه وانابت تدارك نمايد تا محبوب حق باشد ((ان الله يحب التوابين و ان الله يحبكل مفتتن ثواب )).
چهاردهم : ترك شبهات كه موجب وقوع در محرماتست ؛ و گفته اند: ((هر كه ادبى را ترك كند ازسنتى محروم مى شود؛ و هر كه سنتى را ترك كند از فريضه اى محروم مى شود)).
پانزدهم : در مالا يعنى خوض نكردن كه موجب قسوت خسران است و فى الحديث ((من طلب مالا يعنيه فاته ما يعنيه )) و اگر از روى غفلت صادر شود، بعد از تنبه تدارك نمايدباستغفار و انابت ان الذين اتقوا ادا مسهم طائف من الشيطان تذكروا فاذا هم مبصرون ، واخوانهم يمدونهم فى الغى ثم لا يقصرون و تا ترك مجالست بطالين و مغتابين و آنهائى كهسخنان پراكنده گويند و روز مى گذرانند نكند از مالا يعنى خلاص ‍ نشود چه هيچمثل اين نيست در ايجاب قسوت و غفلت و تضييع وقت .
شانزدهم : كم خوردن و كم خفتن و كم گفتن را شعار خود ساختن كهدخل تما در تنوير قلب دارد.
هفدهم : هر روز قدرى از قرآن تلاوت كردن و اقلش پنجاه آيه است بتدبر وتامل و خضوع و اگر بعضى از آن در نماز واقع شود بهتر است .
هيجدهم : قدرى از اذكار و دعوات ورد خود ساختن در اوقات معينه خصوصا بعد از نمازهاىفريضه ؛ و اگر تواند كه اكثر اوقات زبان رامشغول ذكر حق دارد و اگر چه جوارح در كارهاى ديگر مصروف باشد زهى سعادت ؛ از حضرتامام محمد باقر عليه السلام منقولست كه زبان مبارك ايشان اكثر اوقات تر بوده است بكلمهطيبه لااله الا الله اگر چيزى مى خورده اند و اگر سخن مى گفته اند و اگر راه مى فته اند،الى غير ذلك ؛ چه اين ممد و معاونى قوى است مرسالك را، و اگر ذكر قلبى را نيز مقارن ذكرلسانى سازد باندك زمانى فتوح بسيار روى مى دهد؛ تا مى تواند سعى نمايد كه دم بدممتذكر حق مى بوده باشد تا غافل نشود كه هيچ امرى باين نمى رسد در سلوك و اين مددى استقوى در ترك مخالفت حق سبحانه و تعالى بمعاصى .
نوزدهم : صحبتن عالم و سوال از او و استفاده علوم دينيه بقدر حوصله خود تا مى تواند كهعلمى بر علم خود بيافزايد ((اكيس الناس من جمع علم الناس الى علمه )) صحبت اعلم ازخود را فوزى عظيم شمرد، و اگر عالمى يابد كه بعلم خودعمل كند متابعت او را لازم شمرد و از حكم او بيرون نرود و پيرى كه صوفيه مى گويند عبارتاز چنين كسى است ، و مراد از علم ، علم آخرت است نه علم دنيا، و اگر چنين كسى نيابد و اعلم ازخود نيز نيابد با كتاب صحبت دارد و با مردم نيكو سيرت كه از ايشان كسب اخلاق حميده كند، وهر صحبتى كه او ار خوشوقت و متذكر حق و نشاه آخرت مى سازد از دست ندهد.
بيستم : با مردم بحسن خلق و مباسطت معاشرت كردن تا بر كسى گران نباشد وافعال ايشان را محملى نيكو انديشيدن و گمان بد به كسى نداشتن .
بيستم و يكم : صدق در اقوال و افعال را شعار خود ساختن .
بيست و دوم : توكل بر حق سبحانه و تعالى كردن در همه امور؛ و نظر بر اسباب نداشتن ، و درتحصيل رزق اجمال كردن و بسيار بجد نگرفتن در آن ، و فكرهاى دور بجهت آن نكردن ؛ تا مىتوان بكم قناعت كردن و ترك فضول نمودن .
بيست و سوم : بر جفاى اهل متعلقان صبر كردن ، و زود از جا در نيامدن و بدخوئى نكردن ، كههر چند جفا بيشتر مى كشد و تلقى بلا بيشتر مى كند زودتر بمطلب مى رسد.
بيست و چهارم : امر بمعروف و نهى از منكر بقدر وسع و طاقت كردن و ديگران را نيز بر خيرداشتن و غمخوارى نمودن و با خود در سلوك شريك ساختن اگر قوت نفسى داشته باشد؛ والااجتناب از صحبت ايشان نمودن با مدارا و تقيه ؛ تا موجب وحشت نباشد.
بيست و پنجم : اوقات خود را ضبط كردن و در هر وقتى از شبانه روزى وردى قرار دادن كهبآن مشغول مى شده باشد تا اوقاتش ضايع نشود ((چه هر وقتى تابع موقوت له است )) واين عمده است در سلوك .
اينست آنچه از ائمه معصومين (صلوات الله عليهم ) بما رسيده كه خود مى كرده اند و ديگرانرامى فرموده اند.
اما چله داشتن و حيوانى نحوردن و ذكر چهار ضرب كردن و غير آن كه از صوفيه منقولست ازايشان (ع ) وارد نشده و ظاهرا بعضى از مشايخ امثال اينها را بجهت نفوس بعضى مناسب مى ديدهاند در سهولت سلوك بنا بر آن امر بآن مى فرموده اند و ماخذ چله شايد حديث من اخلصلله اربعين صاحبا ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه باشد، و ماخذ ترك حيوانى ((لا تجعلوا بطونكم مقابر الحيوانات )) و نحو آن ؛ و شكى در اين نيست كه گوشت كمخوردن و در خلوت نشستن و بفراغ بال و توجه تاممشغول ذكر بودن دخلى تمام در تنوير قلب دارد و ليكن بشرط آنكه مانع جمعه و جماعت نباشد.
و از جمله امورى كه عمده است در سلوك جريت است اعنى آزاد بودن از شوائب طبيعت و وساوس عادتو نواميس عامه ؛ چه سالك را هيچ سدى عظيم تر از اين سه امر نيست و بعضى از حكماء اينها راروساى شياطين ناميده اند و هر قبيحى كه از هر كسى سر مى زند چون نيكو مى نگرى بيكى ازاين سه منتهى مى شود.
و اما شوائب طبيعت مثل شهوت و غضب و توابع آن را از حبمال و جاه و غير آن ((تلك الدار الاخرة نجعلها للدين لا يريدون علوا فى الارض ‍ ولافسادا)).
و اما وساوس عادت مانند تسويلات نفس اماره و تزيينات او واعمال غير صالحه بسبب خيالات فاسده و اوهام كاذبه و لوازم آن از اخلاق رذيله و ملكات ذميمه ((قل هل ننبئكم بالاخسرين اعمالا، الدين سعيهم فى الحيواة الدنيا و هم يحسبون انهم يحسبونصنعا)).
اما نواميس عامه مانند متابعت غولان آدمى پيكر و تقليد جاهلان عالم آسا و اجابت استغوا و استهواىشياطين جن و انس و مغرور شدن بخدع و تلبيسات ايشان ((ربنا رانا الدين اضلانا من الجنوالانس نجعلهما تحت اقدامنا ليكونا من الاسفلين )).
اما بعضى رسوم و اوضاع و در مانند لباس و معاشرت با ناس كه در عرف زمان مقرر شدهباشد متابعت جمهور در آن بايد كرد بحسب ظاهر تا در پوستين اين كس نيفتند، چه امتياز باعثوحشت و غيبت مى شود، مگر آنكه متابعت ايشان در آن مخالفت با امر مهم دينى كه تركش ضرربسلوك داشته باشد كه در آن هنگام متابعت لازم نيست مگر از باب تقيه ، وامثال اين امور را براى بصير زمان منوط بايد داشت و هر كه اين بيست و پنج چيز مذكور را برخود لازم گرداند و بجد مى كرده باشد از روى اخلاص اعنى ((ابتغاء لوجه الله لالغرضدنيوى عاجل )) روز بروز حالش در ترقى باشد؛ حسناتش متزايد و سيئاتش مغفور ودرجاتش مرفوع ، پس اگر از اهل علم باشد اعنىمسائل علميه الهيه از احوال مبداء و معاد و معرفت نفس وامثال آنها بر گوشش خورده و دانستن آن را كما هو مقصد اقصى داند وكمال اهتمام بمعرفت آن دارد و از اهل آن هست كه بفهمد روز بروز معرفتش متزايد مى گردد بالهامحق بقدر كسب استعدادى كه از عبادت و صحبت علماء و سخنان ايشان او راحاصل مى شود، والا صفاى باطنى و دعاى متسجابى و نحو آن از كمالات در خور سعى و توجهخود مى يابد و بر هر تقدير او را قربى بحق سبحانهحاصل مى شود و محبت و نورى ؛ و محبت كامل و نور وافر ثمره و معرفت است ، و معرفت گاهبحدى مى رسد كه اكثر امور آخرت او را مشاهده مى شود و در اين نشاه ، چنانكه از حارثة بننعمان منقول است و حديث او در كافى مذكور است ، و محبت هر گاه كه اشتداد يافت و بحد عشقرسيد و بذكر حق ، مستهتر گشت تعبير از ن بلقاء، ووصول ، و فناء فى الله و بقاء بالله ، و نحو آن مى كنند.
و اينست غايت و غرض از ايجاد خلق چنانكه در حديث قدسى وارد است ((كنت كنزا مخفيا فاحببتان اعرف فخلقت الخلق لكى اعرف ، و فى التنزيل و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدونقيل : اى ليعرفون و انما عبر عن المعرفة بالعبادة لانها لا تنفك عنها و انما عبر عن اللازمبالملزوم ، لئلايتوهم ان المقصود ايه معرفة كانتبل المعرفه الخاصه التى لا تحصل الا من جهة العبادة )) چه معرفت را انواع متعدده وطرق متكثره است و هر معرفتى موجب قرب و وصول نمى شود چه اكثر عامه را نيز معرفتى از راهتقليد حاصل است و متكلمين را نيز معرفى از راه دلائل جدليه كه مقدمات آن از مسلمات و مقبولات ومظنونات تركيب يافته هست و فلاسفه را نيز معرفتى از راه براهين عقليه كه مقدمات آن ازيقينيات مركب شده هست و هيچ يك از اينها موجب وصول و محبت نمى گردد پس هر كه معرفت از راهعبادت او را حاصل شده او ثمره شجره آفرينش است و مقصود از ايجاد عالم و ديگران همهبطفيل او موجود شده اند و از براى خدمت او؛
طفيل هستى عشقند آدمى و پرى ارادتى بنما تا سعادتى ببرى
و لهذا در حديث قدسى وارد است ((خطابا للنبى صلى الله و عليه و آله وسلم كه لولاكلما خلقت الافلاك )).
پس هر كه همتى عالى دارد و در خود جوهرى مى يابد بايد كه بكوشد تا از راه عبوديت و تقوىو طهارت خود را باين مرتبه نزديك سازد.
گرچه وصالش نه بكوشش دهند      آنقدر اى دل كه توانى بكوش
هاتفى از گوشه ميخانه دوش      گفت ببخشيد گنه مى بنوش
اگر بمقصد رسيدى زهى سعادت      و اگر در اين راه مردى زهى شهادت
اگر در راه او مردى شهيدى      و گر بردى سبق زين العبيدى
و من يخرج من بيته مهاجرا الى الله و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على
در غرور اين هوس گر جان دهم      به كه دل در خانه و دكان دهم
و التوفيق من الله العزيز الحكيم والحمدلله رب العالمين و الصلوة على محمد وآله اجمعين.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation