بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اذان و اقامه در اسلام, موسى خسروى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     fehrest01 -
     FOOTNT01 -
     KL000001 -
     KL000002 -
     KL000003 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

مقدمه 
حمد و سپاس ايزد منان را سزاست كه توفيق عنايت فرمود تا در راه گسترش ‍ دين و آيينپاكش گامى بردارم . شايد حقيقت جويان و مخصوصا سرسپردگان آستان ولايت از اينرهگذر بهره بر گيرند و من نيز سهمى در اين بهره داشته باشم . على جان اى مولاىبرتر و والايم !اين اثر را از همان لحظه نگارش به شما تقديم نمودم . شما كه طبقفرموده خود، مؤ ذن دنيا و آخرتيد و اعلام و اعلان توحيد و نبوت و ولايت را با جان ودل و تمام وجود بر عهده گرفتيد. اميدوارم بتوانم با عنايت و لطف بيكران شما راه پرپيچ و خم دنيا را بسوى بهشت برين به همراه رهروان اين راه ، بدون بيم و خطر، آسودهو سالم بپيمايم و پيوسته دستى به دامن پر فيض و عنايت شما داشته باشم ، انشاءالله .
اين مجموعه در شش بخش تنظيم شده است .
بخش اول : تشريع اذان و اقامه
بخش دوم : تعداد جملات اذان و اقامه و تفسير آن
بخش سوم : ثواب مؤ ذن
بخش چهارم : نظر فقهاى شيعه و بعضى از اهل سنت در مورد شهادت به ولادت در اذان
بخش پنجم : احكام اذان و اقامه
بخش ششم : داستانهايى از اذان گويان در اسلام
بخش اول : تشريع اذان و اقامه 
تشريع اذان و اقامه  
و اذا ناديتم الى الصلوة اتخذوها هزوا و لعبا ذلك بانهم قوم لايعقلون
(سوره مائده آيه 58)
كيفيت تشريع اذان و زمان آن از مسايلى است كه درباره آن آراء مختلفى وجود دارد. درتفسير نمونه (1) تحت عنوان اذان شعار بزرگ اسلام ، چنين آمده است .
هر ملتى در هر عصر و زمانى براى برانگيختن عواطف و احساسات افراد خود و دعوتآنها به وظايف فردى و اجتماعى شعارى داشته است اين موضوع در دنياى امروز بهصورت گسترده ترى ديده مى شود.
مسيحيان در گذشته و امروز با نواختن صداى ناموزون ناقوس پيروان خود را به كليسادعوت مى كنند. ولى در اسلام براى اين دعوت از شعار اذان استفاده مى شود كه به مراتبرسا تر و مؤ ثرتر است . جذابيت و كشش اين شعار اسلامى به قدرى است كهبقول نويسنده تفسير المنار بعضى از مسيحيان متعصب هنگامى كه اذان اسلامى رامى شنوند و به عمق و عظمت تاءثير آن در روحيه شنوندگان اعتراف مى كنند، سپسنامبرده نقل مى كند كه در يكى از شهرهاى مصر جمعى از نصارى را ديده اند كه به هنگاماذان مسلمين اجتماع كرده تا اين نغمه آسمانى را بشنوند
.
چه شعارى رسا تر از آن كه با نام خداى بزرگ آغاز مى گردد، با گواهى به وحدانيتو يگانگى آفريدگار جهان و گواهى به رسالت پيامبر او اوج مى گيرد و با دعوت بهرستگارى و فلاح و عمل نيك و نماز و ياد خدا پايان مى پذيرد، با نام خدا الله شروع مى شود و با نام خدا الله پايان مى پذيرد، جمله ها موزون ، عباراتكوتاه ، محتويات روشن ، مضمون سازنده و آگاه كننده است لذا در روايات اسلامى روىاذان گفتن تاءكيد زيادى شده است . در روايت اسلامى روى اذان گفتن تاءكيد زيادى شدهاست . در روايت معروفى از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم )نقل شده است كه اذان گويان در روز رستاخيز از ديگران به اندازه يك سر و گردنبلندترند (2) اين بلندى در حقيقت همان بلند پايگى مقام رهبرى و دعوت ديگران بهسوى خدا و به سوى عبادتى همچون نماز است .
صداى اذان كه به هنگام نماز در مواقع مختلف از ماءذنه شهرهاى اسلامى طنين افكن مىشود، مانند نداى روح افزاى آزادى و نسيم حيات بخش ‍استقلال گوشهاى مسلمانان راستين را نوازش مى دهد و بر جان بدخواهان رعشه واضطراب مى افكند و آن يكى از رموز بقاى اسلام است .
شاهد اين گفتار اعتراف صريح يكى از رجال معروف انگلستان است كه در برابر جمعىاز مسيحيان چنين اظهار داشت :
تا هنگامى كه نام محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) بر ماءذنه ها بلند است و كعبه پابر جا است و قرآن رهنما و پيشواى مسلمانان است ، امكان ندارد پايه هاى سياست ما درسرزمينهاى اسلامى استوار و برقرار گردد
. (3)
در مورد تشريع اذان در اين تفسير چنين آمده است : در پاره اى از روايات ، كه از طريقاهل تسنن نقل شده ، مطالب شگفت انگيزى در مورد تشريع اذان ديده مى شود كه با منطقاسلامى سازگار نيست ؛ از جمله اينكه نقل كرده اند:
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) بهدنبال درخواست اصحاب ، كه نشانه اى براى اعلام وقت نماز قرار داده شود، با دوستانخود مشورت كرد و هر كدام پيشنهادى از قبيل برافراشتن پرچم مخصوص ، روشن كردنآتش ‍ يا زدن ناقوس مطرح كردند ولى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم )هيچكدام را نپذيرفت . تا اينكه عبدالله بن زيد و عمر بن خطاب در خواب ديدند كهشخصى به آنها دستور مى دهد براى اعلام وقت نماز اذان بگويند و اذان را به آنها ياد دادو پيامبر آن را پذيرفت . (4)
ولى اين روايت ساختگى بوده و توهينى به مقام شامخ پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله و سلم ) محسوب مى شود كه به جاى تكيه بر وحى ، روى خواب افراد تكيه كند ومبناى دستورات دين خود را بر خواب افراد قرار دهد، بلكه همانطور كه در رواياتاهل بيت (عليهم السلام ) وارد شده است ، اذان از طريق وحى به پيامبر اكرم (صلى اللهعليه و آله و سلم ) تعليم داده شد.
امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: هنگامى كهجبرئيل اذان را آورد، سر پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) بر دامان على (عليهالسلام ) بود. جبرئيل اذان و اقامه را به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) تعليمداد. هنگامى كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) سر خود را برداشت ، از على (عليهالسلام ) سؤ ال كرد: آيا صداى اذان جبرئيل را شنيدى ؟ حضرت عرض كرد: آرى پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) بار ديگر پرسيد: به خاطر سپردى ؟ گفت : آرى . پيامبراكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:بلال را (كه صداى رسايى داشت ) حاضر كن و اذان و اقامه را به او تعليم ده . على(عليه السلام ) بلال را حاضر كرد و اذان را به او تعليم داد. (5)
علامه مجلسى در اين مورد مى نويسد بايد توجه داشت كه اذان و اقامه به انفاق اصحاباماميه بوسيله وحى تشريع شده است . اما علماى عامه معتقدند كه اذان را عبدالله بن زيد درخواب ديد و عمر نيز در خواب همان را مشاهده كرد.(6)
قال ابن عقيل اجتمعت الشيعه على ان الصادق (عليه السلام ) لعن قوما زعموا ان النبىاخذ الاذان من عبدالله بن زيد فقال ينزل الوحى على نبيكم فيزعمون انه اخذ الاذان منعبدالله بن زيد؟
ابن عقيل مى گويد: شيعه اتفاق دارند بر اينكه امام صادق (عليه السلام ) لعنت كردهكسانى را كه معتقدند پيامبر اذان را از عبدالله بن زيد گرفته است .
پس حضرت مى فرمايد: وحى بر پيامبر نازل مى شود، آنگاهخيال مى كنند اذان را از عبدالله بن زيد آموخته است ؟! (7)
جبرئيل ، اولين مؤ ذن  
در تفسير على بن ابراهيم از امام صادق (عليه السلام )نقل شده است كه فرمود: پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: وقتى بهمعراج رفتم و به سدرة المنتهى رسيدم ... ناگاه مشاهده كردم فرشته اى اذان مى گويد:آن فرشته اى اذان مى گويد: آن فرشته در آسمانقبل از آن شب ديده نشده بود.
فرشته گفت : الله اكبر، الله اكبر. خداوند فرمود: بنده ام راست مى گويد؛ منبزرگترم (از آنكه به وصف در آيم ).
او گفت : اشهد ان لا اله الا الله ، اشهد ان لا اله الا الله . باز خداوند فرمود:
راست مى گويد، خدايى جز من نيست .
ادامه داد: اشهد ان محمدا رسول الله ، اشهد ان محمدارسول الله . فرمود: راست مى گويد، محمد بنده من و پيامبرى است كه او را برگزيدهام .
گفت : حى على الصلوة ، حى على الصلوة . فرمود: راست مى گويد بنده ام دعوتمى كند به دستور واجبم ، هر كه با رغبت و ميل به اميد ثواب بسوى اين دستور بشتابدكانت كفارة لما مضى من ذنوبه نماز كفاره گناهان گذشته او است .
باز فرشته گفت : حى على الفلاح ، حى على الفلاح . خداوند فرمود: آرى ، نمازصلاح و نجاح و فلاح است .
پس از آن من امامت ملائكه را عهده دار شدم و نماز جماعتى با فرشته ها خواندم . چنانكه قبلاامامت انبياء را در بيت المقدس كرده بودم . (8)
اما اذان جبرئيل كه قبل از سدرة المنتهى گفته شد چنين است : پيامبر اكرم (صلى الله عليهو آله و سلم ) فرمود جبرئيل در شب معراج مرا به محلى رسانيد، پرسيد: مى دانى در كجاهستى ؟ گفتم : نه : اينجا بيت المقدس ‍ است ؛ بيت الله اقصى . در اينجا حشر و نشر است .جبرئيل در بيت المقدس ‍ بپا ايستاد و انگشت سبابه دست راست خود را در گوش راست نهاد وشروع به گفتن اذان نمود، دو جمله دو جمله (يعنى مثلا الله اكبر، الله اكبر كه درآخر آن دو بار گفت حى على خير العمل اذان كه تمام شد اقامه را شروع كرد، بازدو جمله دو جمله ، اقامه را نيز پايان داد و در آخر آن دو مرتبه گفت : قد قامت الصلوة انبياء دعوت جبرئيل را لبيك گفتند و چهار هزار و چهارصد نفر از انبياء جمع شدند وهر كدام در محل خويش در صفى ايستادند. من چنين پنداشتم كهجبرئيل اقامه نماز خواهد كرد. اما وقتى صف ها مرتب شد، بازويم را گرفت و گفت : يامحمد! پيش برو و بر برادران خويش نماز بگزار. تو خاتمى و خاتم بر مختوم (كسانىكه پيش از تو آمده اند) مقدم است . (9)
پس اولين اذان توسط جبرئيل در بيت المقدس و اذان دوم توسط فرشته مخصوص درسدرة المنتهى گفته شد. باور كردنى نيست چنين شعارى با جملاتى كه فقط مى تواندانشاء و ابداع خدا باشد (كه از طريق وحى بوسيله پيك بزرگ خداوند،جبرئيل ، به ما مسلمانان ارزانى شده ) با خواب عبدالله بن زيد و... ابداع گرديدهباشد.
موارد استفاده ديگر اذان  
اذان و اقامه چنانكه اكنون بين ما مسلمانان جهت اعلام اجتماع براى برگزارى نماز در مساجدو مخصوصا اعلام فرا رسيدن وقت نماز بكار برده مى شود تنها براى اين كار تشريعنشده است . كاربرد اذان و اقامه در موارد ديگرى نيز هست كه به شرح آن مى پردازيم ؛
اول - اذان و اقامه در گوش نوزاد: امام صادق (عليه السلام ) فرمود: وقتى فرزند متولدشد (10) در گوش راست او اذان گفته شود و در گوش چپش اقامه . در روايت مستدركالوسائل (11) پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: اين كار موجبحفظ فرزند از شيطان مى شود.
دوم - اذان در گوش كسى كه بد اخلاق است ، موجب رفع سوء خلق مى شود. در ميزانالحكمة مى نويسد: امام صادق (عليه السلام ) فرمود: من ساء خلقه فاذنوا فى اذنه. هر كه بد اخلاق بود اذان در گوشش ‍ بگوييد. امام صادق (عليه السلام ) از آباءخود از امير المؤ منين (عليه السلام ) نقل مى كند كه فرمود: گوشت بخوريد زيرا گوشتانسان ، از گوشت مى رويد. هر كس چهل روز گوشت نخورد، بد اخلاق مى شود. اگر يكىاز شما بداخلاق بود در گوش او تمام اذان را بگوييد. (12)
سوم - اذان گفتن در بيابانهاى وحشتناك موجب آرامش خاطر و آسايشدل و طرد موجودات زيانبخش مى گردد.
امام صادق (عليه السلام ) در روايت زيد زراد مى فرمايد: هر گاه راه را گم كردى باصداى بلند اذان بگو ترشد و تصيب الطريق ان شاء الله راهنمايى خواهى شدو راه را پيدا خواهى كرد ان شاء الله .
چهارم - اذان موجب رفع بيمارى است . مفضل بن عمر از امام صادق (عليه السلام )نقل مى كند كه يكى از غلامان آقا خدمتش رسيد در حالى كه بيمار بود. امام پرسيد: چرارنگت پريده ؟ گفت : فدايت شوم مبتلا به تبى شده ام كه يك ماه تمام است مرا رها نمىكند. بدنبال معالجه ، هر چه طبيب ها دستور داده اندعمل كرده ام ولى ابدا سودى نبخشيد.
فقال له الصادق (عليه السلام ) حل ازارك وادخل راسك فى قميصك و اذن واقم و اقراء سورة الحمد سبع مرات فرمود: گريبانپيراهن خود را بگشا و سر در گريبان خود ببر و اذان و اقامه بگو سپس هفت مرتبه سورهحمد را بخوان . گفت : همين كار را كردم فكانما نشطت منعقال گويى تمام بنده ها و گره هاى وجودم گشوده شد و آسوده شدم . (13)
بايد توجه داشت كه او ابتدا راه علاج مسير ظاهرى را پيموده بود و نتيجه نگرفته بودسپس امام او را با عنايت خويش بدينوسيله معالجه كردند. ما در عينحال كه اثر اذان و اقامه را نفى نمى كنيم اما اين نكته را توجه مى دهيم كه اگر شما چنينكردى و سودى نبخشيد، مبادا در تاءثير اين قبيل دعاها شك كنى ؛ زيرا ممكن است درباره اينشخص نفس امام اثر خالصى نموده باشد و در مورد شما مصالح ديگر مانع از آن اثرشود. البته به اميد چنين اثرى ما هم اگر دچار اينمشكل شديم ، خوبست از اذان استفاده كنيم . پنجم نوشتن اذان و اقامه و تعليق آن بالاىسر مريض موجب رفع سردرد مى شود. شيخ طبرسى در كتاب عده السفر و عمدهالحضر مى نويسيد: از ائمه (عليه السلام ) روايت شده كه براى رفع سردرد اذان واقامه را بنويسيد و بالاى سر شخص مبتلا به سر درد، بياويزيد(14).
ششم با صداى بلند اذان گفتن در منزل موجب رفع بيماريها و تكثيرنسل مى شود(15). هشام بن ابراهيم نقل مى كند به حضرت رضا (عليه السلام ) ازبيمارى خود شكايت كردم و گفتم : فرزند هم برايم متولد نمى شود. حضرت رضا (عليهالسلام ) فرمود: در منزل با صداى بلند اذان بگو ففعلت ذلك فاذهب الله سقمى وكثر ولدى اين كار را كردم ، خداوند بيماريم را بر طرف كرد و چند فرزند به منداد.
هفتم اذان رفع گرفتارى از انسان در سفر مى نمايد و حافظ او از شر شياطين است . زيدزراد در كتاب خود آورده است كه (16) سالى با دوستان به حج مشرف شديم ، وقتىنزديك خرابه هاى مدينه رسيديم ، يكى از دوستانمان گم شد هر چه او را جستيم پيدانكرديم . حكايت او را در مدينه به بعضى گفتيم . گفتند: جن ها او را برده اند. خدمتحضرت صادق (عليه السلام ) رسيدم و ماجرا را شرح دادم .
امام فرمود: برو همانجايى كه گم شد و با صداى بلند بگو يا صالح بن على !يقول لك جعفر بن محمد هكذا عاهدت و عاقدت الجس على بن ابى طالب . اى صالح بنعلى ! حضرت صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: آيا جنيان با على بن ابى طالباينگونه عهد و پيمان بستند؟ فلان رفيق ما را پيدا كن و به ما برسان . بعد حضرتصادق (عليه السلام ) فرمود كه بگو اى جنيان شما را قسم مى دهم به همان قسمتى كهعلى بن ابى طالب (عليه السلام ) داد كه دوست مرا رها كنيد و او را به راه خودبرگردانيد.
گفت : من دستور امام را انجام دادم . طولى نكشيد كه ديدم رفيقم از يك خرابه خارج شد.پرسيدم : چه شد؛ كجا رفته بودى ؟! گفت ناگهان شخصى را ديدم كه به زيبايى اوكسى را نديده بودم . گفت : آقا گمان مى كنم تو از دوستانآل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) هستى ؟ گفتم : آرى . گفت : در اين نزديكىشخصى از آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) هست ، نمى خواهى ثواب زيارت او رادريابى و سلام به او بدهى ؟! گفتم : چرا. از بين اين ديوارها رفتيم خودش هم جلو مىرفت . خيلى دور نشده بوديم كه متوجه شدم كسى ديده نمى شود. از اين وضع حالت غشبه من دست داد و بيهوش بودم تا همين الان . حالا شخصى آمد حضرت صادق (عليه السلام) عرض كرد. حضرت فرمود: نوعى از جنيان هستند كه انسان را گمراه مى كنند. اگر دربيابان يك نفر را تنها ديدند از او راه نپرسيد. اگر راهنمايى هم كرد به حرف او گوشنكنيد. اگر ديدى كسى در خرابه اى و يا بيابانى متوجه تو است در چهره او اذان بگوبا صداى بلند و اين دعا را بخوان سبحان اللهجعل فى السماء نجوما رجوما للشياطين عزمت عليك يا خبيث بعزيمة الله التى عزم بهاامير المؤ منين على بن ابى طالب (عليه السلام ) و رميت بسهم الله المصيب الذى لايخطى وجعلت سمع الله على سمعك و بصرك و ذللتك بعزة الله و قهرت سلطانك بسلطان اللهيا خبيث لاسبيل لك .
با خواندن اين دعا ان شاء الله بر او پيروز خواهى شد. اگر راه را گم كردى ، باصداى بلند اذان بگو و اين دعا را بخوان : يا سيارة الله دلونا على الطريق يرحمكمالله ، ارشدونا يرشدكم الله اگر راه را جستى بهتر وگرنه با اين جملات فريادبزن : يا عتاة الجن و يا مردة الشياطين ارشدونى و دلونى الطريق والا اسرعت لكمبسهم الله المصيب اياكم عزيمة على بن ابى طالب (عليه السلام ) يا مردة الشياطين اناستطعتم ان تنفذوا من اقطار السموات و الارض فانفذوا لاتنفدون الا بسلطان مبين . اللهغالبكم بحيذه الغالب و قاهركم بسلطانه القاهر و دللكم بعزه المتين فان تولوافقل حسبى الله لا اله الا الله هو عليه توكلت و هو رب العرض العظيم . صدايت رابه اذان بلند كن راه را پيدا مى كنى ان شاء الله . (17)
هشتم - مورد ديگر از استحباب اذان گفتن ، اذان است پشت سر مسافر. (18)
بخش دوم : فرازهاى اذان و اقامه 
تفسير فرازهاى اذان و اقامه  
و اذا نودى للصلوة من يوم الجمعه فاسعوا الى ذكر الله .
سوره جمعه قسمتى از آيه 9
گاهى انسان كه غرق در نعمت مى شود اهميت آن نعمت را درك نمى كند چنانكه فرموده اند:نعمتان مجهولتان الصحة و الامان سلامتى و امنيت دو نعمتمجهول است كه انسان هنگام استفاده از اين نعمت ها قدر و ارزش ‍ آن را نمى يابد، اما اگر ازدست داد آنگاه متوجه اهميت اين نعمت ها مى شود. تعرف الاشياء باضدادها هر چيزىبا ضد آن درك و شناخته مى شود. اگر هميشه روز باشد قدر شب را نمى دانى و اگرهميشه شب باشد، قدر روز را نخواهى شناخت .
چون صبح و شام و گاه و بيگاه طنين جانفزاى اذان بطور عادى و معمولى به گوش ما مىرسد، قدر اين سروش رحمانى و اين نغمه آسمانى را كه از سدرة المنتهى از مصدر عزت وجلال پروردگار راهى آسمان دنيا شده نمى دانيم . گاهى خوب است انسان فكر كند.سكوت شب و نسيم ملايم و آرامش ‍ معمول سحرگاهان در تمام موجودات زنده ؛ همه اينخاموشى ها و فراموشيها و سكوت و آرامش ها و خواب و بيهوشى ها را ناگاه جمله اى برفراز ماءذنه از هم مى پاشد و صدايى از ناى مؤ ذنى بلند مى شود: آى جهانيان ! اىانسانها و اى پرندگان و اى فرشتگان الله اكبر.
بپاخيزيد زندگى را با لطف خداوند منان آغاز كنيد و از مواهب حيات در هميندل شب بهره مند شويد. او را مى ستايم و او را حتى از جولان انديشه خود برتر مى دانم وبزرگتر و برتر از هر توصيفى مى شمارم . شما هم با من هماهنگ شويد، همه بگوييدالله اكبر.
از انديشه تابناك وارثين وحى و امامت بشنويم .فضل بن شاذان ، از حضرت رضا (عليه السلام )نقل مى كند (19) كه فرمود: خداوند به علل زيادى به مردم دستور داده كه اذانبگويند؛ از جمله اينكه : فراموش شدگان را بياد آورد و غفلت زدگان را بيدار كند. آنهارا كه هنوز در خوابند و اطلاع از وقت نماز ندارند متوجه كند.
مؤ ذن فرياد مى زند بندگان خدا! اينك بپا خيزيد براى عبادت خالق و روى به اينوظيفه با اهميت آوريد. او در دل آسمانها فرياد مى زند. خدا يكتا است الله اكبر اوايمان خود را با اين جملات اعلان مى نمايد و اسلام را به فراموشكاران عرضه مى دارد.نام را مؤ ذن گفته اند؛ زيرا با جملات اذان اعلام نماز مى كند.
اولين كلمه اش الله است در الله اكبر و همچنين آخرين كلمه اش ‍ الله است در لا اله الا الله .
خداوند خواسته است اول ، با نام او آغاز كنند و آخر به نام او ختم نمايند.
مؤ ذن دو بار مى گويد اشهد ان لا اله الا الله تا در گوش شنوندگان تكرارشود و اگر غفلت زده اى مرتبه اول متوجه نشد، مرتبه دوم بداند و بفهمد كه جهانهستى به يكتايى خدا گواهى مى دهد.
ديگر اينكه نماز دو ركعت دو ركعت است ، اذان و نيز دو عبارت دو عبارت است . در ابتداى اذانچهار مرتبه الله اكبر مى گويد زيرا ابتدا ترنم و آغاز اعلام است ؛ دو مرتبهاول موجب بيدارى شنونده مى شود تا توجه به اذان نمايد و جملات بعد را به گوشهوش بسپارد.
بعد از تكبير، دو شهادت مى دهد: شهادت اول اشهد ان لا اله الا الله توحيد ويكتايى خدا را ثابت مى كند و شهادت دوم اشهد ان محمدارسول الله صلى الله عليه و آله و سلم رسالت محمد مصطفى (صلى الله عليه وآله و سلم ) را، بفهماند اطاعت هر دو (خدا و پيامبر) بهم پيوسته است و هم از آن جهت كهاصل ايمان همين دو گواهى است . (20) و اين دو بار گفتن به منزله دو شاهد است كه دراثبات حقوق (در اسلام ) نياز به دو شاهد داريم . انسان در اذان اقرار به يكتايى خدا ورسالت حضرت محمد مصطفى (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى نمايد. با همين اقرار،تمام لوازم ايمان را مى پذيرد؛ زيرا اصل ايمان اعتقاد به خدا و پيامبر است .
پس از اين دو گواهى ، مردم را به نماز دعوت مى كند حى على الصلوة ؛ زيرا اذانبراى اعلام نماز تشريع شده است . دعوتى است از جانب خدا براى انجام نماز. پس از آندعوت به رستگارى حى على الفلاح و دعوت به بهترينعمل حى على خير العمل مى باشد و بالاخره آخر اذان بنام خداوند ختم مى شودلا اله الا الله چنانكه اولش نيز بنام او شروع گرديد. (21)
تفسيرى ديگر از امير المؤ منين (عليه السلام )  
امام حسين (عليه السلام ) فرمود: در مسجد نشسته بوديم كه مؤ ذن براى اذان بالاى منارهرفت و شروع به گفتن اذان كرد، گفت : الله اكبر الله اكبر.
اشك از ديدگان پدرم امير المؤ منين (عليه السلام ) فرو ريخت و ما نيز از گريه اوشروع به گريه كرديم . مؤ ذن اذان خود را تمام كرد. امير المؤ منين (عليه السلام )فرمود: مى دانيد مؤ ذن چه مى گويد. گفتيم : خدا و پيامبر و وصى پيامبرش مى دانند.فرمود: اگر بدانيد چه مى گويد لضحكتم قليلا و لبكيتم كثيرا كم خواهيدخنديد و زياد گريه خواهيد كرد.
الله اكبر معنى هاى زيادى دارد. يكى از آنها كه مؤ ذن مى گويد خدا بزرگتراست مربوط به قدم و ازليت و ابديت و علم و قوت و قدرت حلم و كرم و جود و عطاكبريايى اوست . وقتى مؤ ذن مى گويد الله اكبر او اعتراف مى كند كه خلق و امر،مربوط به خداست و با اراده او جهان هستى به وجود آمده و هر چه جهانيان دارند از اوست وهمه به سوى او باز مى گردند. او قبل از هر چيز بوده و بعد از همه چيز خواهد بود.پيوسته او بر تمام جهان حاكم است به طورى كه درك نمى شود و در همه اشياء است بهصورتى كه نمى توان محدودش نمود. فهو الباقى وكل شى دونه فان او پايدار است و همه جهانيان غير از او فانى است . (22)
معنى دوم الله اكبر يعنى عليم و خبير است ؛ آنچه بوده و آنچه خواهد بود مى داندگر چه هنوز نيامده باشد.
معنى سوم الله اكبر يعنى قادر بر هر چيزى است و آنچه را بخواهد، بر آن قدرتدارد. در قدرتش قوى است و بر جهان مخلوقات مقتدر است . قدرت در ذات اوست و بر تماماشياء به طور عمومى قدرت دارد. هر چيزى را بخواهد با يك اراده بوجود مى آيد فانمايقول له كن فيكون .
معنى چهارم الله اكبر در ارتباط با حلم و كرم اوست يحلم كانه لا يعلم و يصفحكانه لايرى و يستر كانه لايعصى ، لايعجل بالعقوبه كرما و صفحا و حلما چنان حلممى ورزد (نسبت به خطا كار) كه گويى خبر ندارد. و چنان چشم مى پوشد از گنهكار كهگويى نمى بيند و چنان پرده پوشى مى كند كه گويىعمل خلافى نشده . بواسطه كرم و گذشت و حلمى كه دارد، در كيفر دادن عجله ندارد.
معنى پنجم در الله اكبر يعنى با جود و پر عطا است و كريمفعال است .
معنى ششم الله اكبر از خداوند نفى كيفيت مى كند، گويا مى گويد: خداونداجل و برتر از آن است كه ستايشگران بتوانند آنچنان كه هست او را ستايش كنند؛ زيراآنها به قدر فهم و درك خود او را مى ستايند لا على قدر عظمته نه به اندازهعظمت و جلال او. علوا كبيرا خداوند بزرگتر از آنكه ستايشگران بتوانند او راچنانكه هست بستايند.
معنى هفتم الله اكبر مى گويد كه خداوند اعلى واجل است . او بى نياز از جهانيان است . نيازى بهاعمال بندگان خويش ندارد.
اما اشهد ان لا اله الا الله معنايش اين است كه گواهى بر يكتايى خدا صحيح نيستمگر معرفت قلبى باشد (نه ، تنها اعتراف با زبان ) گويا مى گويد: مى دانم معبودىجز خداى متعال نيست و هر معبودى جز خدا باطل است و با زبان خويش اقرار مى كنم بهآنچه اعتقاد دارم لا اله الا الله و گواهى مى دهم كه پناهى جز او نيست و هيچ راهنجاتى از شر شروران و فتنه فتنه انگيزان وجود ندارد جز توجه به ساحت مقدس او.
در مرتبه دوم كه مى گويد اشهد ان لا اله الا الله يعنى هدايت كننده اى جز خدانيست و راهنمايى جز او وجود ندارد. خدا را گواه مى گيرم به اينكه من معتقدم لا اله الاالله . آسمان نشينان و ساكنان زمين و تمام فرشتگان جهان و همه جهانيان و همه كوههاو درختها و جنبندگان و هر تر و خشكى را گواه مى گيرم به اينكه شهادت مى دهم خالقىجز خداى يكتا نيست و هيچ رازق و معبود و زيان بخش و سود رسان و گيرنده و رها كننده وعطا كننده و مانع و دفاع كننده و خير خواه او كافى و شفا دهنده و مقدم . موخرى وجود نداردجز خداى يكتا الا له الخلق و الامر تبارك الله رب العالمين . خلق و امر از اوست ،برتر و منزه است پروردگار جهانيان .
اما اشهد ان محمدا رسول الله مى گويد: خدا را گواه مى گيرم كه محمد بنده وپيامبر و نبى و وصى و برگزيده اوست . او را بادلايل آشكار و دين حق براى ارشاد تمام جهانيان فرستاده ، فرستاده تا بر تمام اديانپيروزش ‍ كند، گر چه مشركين را بد آيد.
تمام آسمان نشينان و ساكنان زمين از پيامبران و مرسلين و ملائكه تا همه انسانها را گواهمى گيرم بر اينكه شهادت مى دهم محمد سيد و سرور اولين و آخرين است .
در مرتبه دوم مى گويد گواهى مى دهم انسان نيازى به ديگرى ندارد جز نياز به خداىيكتا و قهار كه بى نياز از تمام جهانيان است . او محمد را بشير و نذير و دعوت كنندهبسوى خدا و چراغ روشن راهنما بسوى مردم گسيل داشته است فمن انكره و جحده و لم يؤمن به ادخله الله عزوجل نار جهنم خالدا مخلدا لاينفك عنه ابدا هر كس منكر رسالت اوباشد و قبول نكند و ايمان نياورد، خداوند او را براى هميشه وارد جهنم مى نمايد و هرگزاز آن رهائى ندارد.
اما حى على الصلوة يعنى بشتابيد بسوى بهترين عملتان و بسوى دعوتخدايتان ، سرعت بگيريد بسوى مغفرت پروردگارتان و خاموش ‍ كردن آتشى كه برپشت خود افروخته ايد و آزاد كردن خويشتن از بار سنگين گناهانى كه مرتكب شده ايد، تاخداوند گناهان شما را بپوشاند و بيامرزد وتبديل به حسنه نمايد، او خداوند كريم و ذوالفضل عظيم است ، اينك به ما مسلمانان اجازهداده به در خانه اش برويم و در پيشگاهش بايستم .
در مرتبه دوم مى گويد: قوموا الى مناجات ربكم و عرض حاجاتكم على ربكم وتوسلوا اليه بكلامه و تشتفقوا به و اكثروا الذكر و القنوت و الركوع و السجود والخضوع و الخشوع و ارفعوا اليه حوائجكم فقد اذن لنا فى ذلك .
اينك آماده شويد براى مناجات با خدا و عرض نياز و حاجات خود بر او. از كلام خودش مددبگيريد و آن را واسطه قرار دهيد. بسيار يادش كنيد و زياد قنوت و ركوع و سجود وخضوع و خشوع داشته باشيد. اينك جاجات خود را به در خانه او ببريد، خودش اجازه بهما داده (حركت كنند).
اما حى على الفلاح يعنى روى آوريد به زندگى پايدار و نجات هميشگى ، روىآوريد به حياتى كه مرگ ندارد و نعمتهايى كه فناپذير نيست و قدرتى كهزوال ندارد و به نشاطى كه حزن ندارد و انيسى كه با او وحشت وجود ندارد و نورى كهظلمت با آن نيست و گشايشى كه تنگى در آن راه ندارد و بهجت و سرورى كه پايان نداردو ثروتى كه فقر در آن نيست و صحتى كه بيمارى در آن نباشد و عزتى كه ذلت وقدرتى كه ضعف نمى پذيرد. اينك بشتابيد به سوى سرور دنيا و آخرت و نجات در آن.
در مرتبه دوم كه مى گويد: حلى على الفلاح اعلام مى كند سبقت بگيريد بهآنچه شما را دعوت كردم ، به كرامت بى پايان ، منت عظيم ، نعمت با ارزش ، فوز عظيم ونعمت ابد در جوار محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) در جايگاه راستان و پيشگاهپروردگار توانا.
اما مؤ ذن كه مى گويد: الله اكبر اعلام مى كند كه خداوند بزرگتر از آن است كهبنده اش بداند چه مقام و منزلتى تهيه ديده است براى بنده اى كه دعوتش را اجابتنمايد، اطاعت كند و معرفت پيدا كند، عبادت نمايد و به ياد او باشد، به ذكرشمشغول شود، دوستش بدارد، به او انس بگيرد، اطمينان و وثوق به او پيدا كند، بيم از اوو اميد به او داشته باشد، مشتاق پروردگارش باشد و رضايت به حكم و قضايش دهد.
در مرتبه دوم كه مى گويد: الله اكبر اعلام مى كند خداونداجل از آن است كه احدى مقدار كرامتش را نيست به اوليايش و عقوبتش را نسبت به اعدائش وعفو غفران و نعمتش را نسبت به كسانى كه دعوتش را پذيرفته اند و پيامبرش را گرامىداشته اند و مقدار عذاب و سخت گيرى اش را نسبت به منكرين نبوت و مخالفين او بداند.
اما گفتن لا اله الا الله معنى اش اين است كه لله الحجة البالغهبالرسول و الرساله و البيان و الدعوة . خداوند حجت را تمام نموده بارسول و رسالت و با بيان و دعوت . او بزرگتر از آن است كه كسى بتواند دليلىبراى عدم گرايش خود بياورد. هر كه پذيرا شد داراى نور و كرامت است و هر كه منكرشد، خداوند بى نياز از جهانيان است و او سريعترين حسابگران است و معنى قد قامتالصلوة در اقامه اين است كه حان وقت الزيارة و المناجاة و قضاء الحوائج و دركالمنى و الوصول الى الله عزوجل و الى كرامته و غفرانه و عفوه و رضوانه
هنگام ديدار رسيد و هنگام مناجات و برآورده شدن حاجات و رسيدن به آرزوها شد و هنگامرسيدن به پيشگاه پروردگار و عنايت و آمرزش و عفو و رضايت خدا رسيد. (خدايا به همهدوستان امير المؤ منين (عليه السلام ) توفيق قدر دانى از اين موهبت را عنايت فرما).
قالالصدوق (رحمه الله ) انما ترك الراوى ذكر حلى على خيرالعمل لتقية راوى ذكر حى على خير العمل را از جهت تقيه ترك كرده است (كه عمر ازگفتن اين ذكر مانع شده بود زيرا مدعى بود اگر مردم بدانند نماز بهترينعمل است ديگر به جهاد روى نمى آورند. (23)
در روايت ديگر از امام صادق (عليه السلام ) سؤال شد از حى على خير العمل فرمود: خيرالعمل الولاية بهترين عمل ولايت است . در خبر ديگر مى فرمايد خيرالعمل بر فاطمة و ولدها بهترين عمل ، نيكى به فاطمه زهرا (عليها السلام ) وفرزندان اوست .
علامه مجلسى در پايان خبر مى نويسد: اينكه امير المؤ منين (عليه السلام ) حى علىخير العمل را نمى گفته ). تاءويل خيرالعمل به ولايت ، منافات ندارد با اينكه حى على خيرالعمل جزء فصول اذان باشد زيرا ولايت از بزرگترين شروط صحت نماز وقبول آن است .
يحتمل ان يكون المعنى ان الصلوة التى هى خيرالعمل هى ما كانت مقرونة بالولاية و بر فاطمة و ولدها صلوات الله عليهم .
ممكن است منظور اين باشد: نمازى كه خير العمل و بهترين كار است نمازى است كه مقرونبه ولايت و بر و نيكى به فاطمه و فرزندان فاطمه (عليها السلام ) باشد. (24)
اهميت اذان و اقامه از اين حديث روايت كاملا مشهود است :
از امام باقر و امام صادق (عليه السلام ) نقل شده است كه هر كس اذان و اقامه را بگويدپشت سرش دو صف از ملائكه به نماز مى ايستند اما كسى كه اقامه تنها را نگويد يك صفاز ملائكه پشت سرش نماز خواهند خواند. (25)
از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) (26) در وصيتشنقل شده كه فرمود: اى اباذر خداوند افتخار مى كند نزد ملائكه بر سه نفر:
اول شخصى كه در سرزمين فقر و بيابان خشك ، صبحگاه اذان و سپس اقامه مى گويدبعد به نماز مى ايستد. خداوند به ملائكه مى فرمايد: ملائكه من تماشا كنيد بنده ام را،مشغول نماز است در حالى كه احدى جز من او را نمى بيند. آنگاه هفتاد هزار فرشته فرودمى آيند و پشت سر او نماز مى خوانند و تا صبح روز بعد براى او استغفار مى كنند...اباذر اگر بنده اى در سرزمين فقر و بيابانى خشك وضو بگيرد يا تيمم كند بعد اذان واقامه بگويد و نماز بخواند به ملائكه دستور مى دهد صفى پشت سر او ببندند كه سرو ته صف ديده نشود (از كثرت ) با ركوع او به ركوع مى روند و با سجده اش ‍ سجدهمى كنند و دعايش را (آمين ) مى گويند. اباذر! اگر اقامه را تنها و بدون اذان بگويد، بااو نماز نمى خوانند مگر همان دو فرشته اى كه ماءمور خودش ‍ هستند. (27)
قالرسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): اناهل السماء لايسمعون من اهل الارض شيئا الا الاذان . (28)
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:اهل آسمان از اهل زمين چيزى جز اذان نمى شنوند.
تعداد جملات در اذان و اقامه  
هر روز و شب نداى الله اكبر را بگوش جان ودل مى شنويم و اين طنين روح ما را تازه مى كند. در مورد تعداد جملات وفصول اذان و اقامه در عروة الوثقى چنين آمده است :
فصول الاذان ثمانيه عشر: الله اكبر اربع مرات و اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) و حى علىالصلوة و حى على الفلاح و حى على خيرالعمل و الله اكبر و لا اله الا الله كل واحد مرتان .
اذان 18 جمله است چهار مرتبه الله اكبر. جملات بعد هر كدام دو مرتبه . اشهدان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و حى على الصلوة و حى على الفلاح و حىعلى خير العمل و الله اكبر و لا اله الا الله . اما جملات اقامه هفده جمله است كهاول آن دو الله اكبر و بعد از حلى على خيرالعمل دو مرتبه قد قامت الصلوة بايد گفت و در آخر يك مرتبه لا اله الاالله .
در مورد اشهد ان عليا ولى الله صاحب عروة آن را جزء اذان و اقامه نمى داند كه مادر بخش چهارم كتاب در اين مورد بحث كرده ايم .
حكايت و تكرار اذان  
ديگر از مسائل مربوط به اذان ، حكايت اذان است كه وقتى مؤ ذن شروع به اذان مى كندانسان اذان او را با خود تكرار كند كه اين كار فوايد بسيارى دارد؛ از آن جمله ، فقر ونيازمندى را از انسان برطرف مى كند. راوندى مى نويسد: شخصى به حضرت صادق(عليه السلام ) شكايت از فقر و تنگدستى كرد. حضرت فرمود: اذن كما سمعت الاذانكما يوذن المؤ ذن . هر وقت صداى اذان را شنيدى مانند مؤ ذن اذان بگو. (29)
در مكارم الاخلاق و مجالس صدوق نيز مى نويسند: هر كسى صداى اذان را بشنود و مانند مؤذن اذان بگويد، روزى اش زياد مى گردد.
سليمان بن عقيل نقل مى كند كه به حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام ) عرض كردم :چرا انسان بايد صداى اذان مؤ ذن را تقليد نمايد و هر چه او گفت بگويد اگر چه درحال تخلى (دستشويى ) باشد؟ قال ان ذلك يزيد فى الرزق اين كار موجبافزايش روزى مى شود. (30)
ابو بصير گفت : حضرت صادق (عليه السلام ) فرمود: اگر اذان را شنيدى و در آن موقعدر حال تخلى (دستشويى ) بودى گفته مؤ ذن را حكايت كن و تكرار نما. مبادا ذكر خدا را(حتى ) در آن حال واگذارى لان ذكر الله حسن علىكل حال زيرا ياد خدا خوب است در هر حال .
حضرت موسى (عليه السلام ) در ضمن مناجات خود با خدا گفت : خدايا آيا تو دورى از منتا فرياد بزنم با نزديكى تا آهسته مناجات كنم ؟!
خداوند فرمود: موسى ! من همنشين كسى هستم كه مرا ياد كند. فقال موسى انى اكون فى حال اجلك ان اذكذك فيها.قال يا موسى ! اذكرنى على كل حال .
گفت : خدايا! من (گاهى ) در حالى هستم كه مقامت را بالاتر از آن مى بينم كه در آنحال با تو سخن گويم . فرمود: يا موسى ! در هرحال به ياد من باش .
امير المؤ منين (عليه السلام ) فرمود: سه چيز است كه آن را ترك نمى كند مگر شخصعاجز و ناتوان : 1- شخصى كه بشنود مؤ ذن اذان مى گويد ولى او حكايت اذان را ننمايد2- كسى كه جنازه اى را ببيند و به صاحبان عزا اسلام ندهد و دست به اطراف جنازهنياندازد (براى شركت در تشييع ) 3- كسى كه امام را درحال سجده ببيند و تكبير نگويد و اهميتى به آن ندهد. (31)
دعاى بعد از اذان  
حضرت رضا (عليه السلام ) فرمود: هر كس هنگام شنيدن اذان صبح بگويد:
اللهم انى اسئلك باقبال نهارك و ادبار ليلك و حضور صلواتك و اصوات دعائك (وتسبيح ملائكتك ) ان تنوب على انك انت التواب الرحيم .
و همين دعا را هنگام شنيدن اذان مغرب نيز بگويد اگر آن روز از دنيا برود، نائب از دنيارفته است . (32)
البته بايد توجه داشت صبح بگويى اللهم انى اسئلكباقبال نهارك و ادبار ليلك ... ولى در مغرب بگويىباقبال ليلك و ادبار نهارك .
بخش سوم : ثواب مؤ ذن 
ثواب مؤ ذن در روايات  
يكى از كارهاى بسيار با ارزش در اسلام اعلان وقت نماز و مناجات با خدا در صبح و شامو حتى در ابتداى ظهر است بطورى كه مؤ منين وقت شناس ‍ يا خود مبادرت به اذان نمايند ويا با شنيدن آن ، اذان مؤ ذن را حكايت كنند.
استاد ما (حضرت آيت الله شيخ هاشم قزوينى رضوان الله عليه ) كه يكى از اعاظممدرسين حوزه علميه مشهد بود در درس ، شاگردان خويش را به گفتن اذان توصيه مىكرد.
متاءسفانه همانگونه كه پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) پيش بينى كردهبود اين كار حالا از رسم افتاده و ديگر كمتر كسى به سراغ اذان گفتن مى رود. مگر هماناذانى كه از راديو و تلويزيون و يا بلندگوهاى مساجد شنيده مى شود.
خواننده عزيز! شايد شما هم مثل من اذان گفتن برايت دشوار باشد و احيانا چنين كارى رادون شاءن و مقام و شخصيت خود بدانى ، كه كنار خيابان با كوچه و بازار يا ميانمنزل بايستى و اذان بگويى . اما افسوس از اينكه ما جدا در جمع آورى ثواب و بدستآوردن حسنات همت نمى كنيم . خداوند مى خواهد وقتى هنگام مناجات و دعوت به پيشگاهش مىرسد، انسان فرياد بزند الله اكبر و اعلام نمايد حى على الصلاة بشتابيد بسوى نماز، بشتابيد بسوى رستگارى . بشتابيد بسوى بهترينعمل . همه بدانند زمان مهمترين كار رسيده و در اين هنگام همه كارها بايد تحت الشعاع نمازقرار گيرد و انسان از همه كارها دست بكشد.
در كتاب مجموعه ورام مى نويسد: سابقا مردم چنين بودند، وقتى صداى اذان بلند مى شد،آهنگرى كه پتك را براى كوفتن بر آهن بلند كرده بود بر زمين مى نهاد و مى گفت : منادىخدا ندا مى دهد كارى مهمتر پيش آمده است يا خياط كه سوزن را به دست گرفته بود و آمادهبود تا نخ را در آن قرار دهد و بدوختن ادامه دهد، نخ و سوزن را كنار مى نهد و مى گفتخير و بركت در كارى نيست كه چنين موقعى انجام گيرد، بايد نداى پروردگار را اجابتكرد.
اينك به ثواب مؤ ذن و ارزش آن توجه نماييد:
امام باقر (عليه السلام ) فرمود: هر كس ده سال در راه خدا اذان بگويد. خداوند او را مىآمرزد. هر تر و خشكى كه صدايش را بشنود او را تصديق مى كند و هر كسى را مسجد با اوبه نماز بايستد، از نماز آن نمازگزار سهمى مى برد و هر كس با صداى او نمازبخواند به تعداد آنها به مؤ ذن حسنه مى دهد. (33)
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: در روز قيامت مؤ ذنين سربلند مى باشند. (يعنى اذانگويان از همه مردم گردنشان افراشته تر است و براى دريافت ثواب و عطاى خداوندسربلندند).
در عوالى اللئالى از بلال روايت شده كه گفت : شنيدم از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله و سلم كه فرمود: هر كس در راه خدا اذان بگويد گر چه يك نماز باشد اما براى خدا وبدون چشمداشتى از غير، فقط براى تقرب به خدا باشد. غفرالله له ما سلف منذنوبه و من عليه بالعصمة فيما بقى من عمره و جمع بينه و بين الشهداء فى الجنه (34) خداوند گناهان گذشته او را مى آمرزد و بر او منت مى نهد به اينكه در بقيه عمراو را از ارتكاب معاصى نگه دارد و بين او و شهدا در بهشت جمع نمايد.
امير المؤ منين (عليه السلام ) فرمود كه بهرسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) عرض كرديم : آقا شما چنان ما را تشويقفرموديد كه بيم آن داريم كه امت شما در راه گفتن اذان به يكديگر با شمشير حمله كنند.فرمود: اما هر كسى اذان نخواهد گفت . (35)
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: يحشر المؤ ذنون يوم القيامهاطول اعناقا ينادون بشهادة ان لا اله الا الله .
مؤ ذنين در روز قيامت از همه مردم گردن افراشته تر محشور مى شوند در حالى كهشهادت به لا اله الا الله مى دهند.
معنى گردن افراشته تر يعنى سربلند مى كنند تا به رحمت خدا و عنايتش ‍نايل شوند. برخلاف كسانى كه تبهكارند. قرآن كريم مى فرمايد: ولوترى
اذا المجرمون ناكسوا رؤ وسهم عند ربهم
، و آن هنگام كه ببينى تبهكاران درمقابل خدايشان سر بزير انداخته اند...
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) لو يعلم الناس ما فى الاذان و الصفالاول ثم لايجدوا الا ان يستهموا لفعلوا
اگر مردم بدانند براى اذان گو و ايستادن در صفاول جماعت چقدر ثواب است در اين دو مورد ازدحام مى شود و چاره اى جز قرعه كشى نمىباشد.(36)
در روايت ديگر پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: اذان گويانگردن افراشته ترين مردم خواهند بود و هر كس هفتسال اذان بگويد در قبر عذاب نمى شود. باز مى فرمايد: يكتب للموذن عند اذانهاربعون و مائة حسنة و عند الاقامه عشرون و مائة حسنة . (37)
به مؤ ذن در هنگام اذان صد و چهل حسنه مى دهند و براى اقامه صد و بيست حسنه .
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: هر كس دوازدهسال اذان بگويد بهشت براى او واجب مى شود و در هر باركه اذان مى گويد شصت حسنه ودر هر اقامه سى حسنه به او مى دهند. (38)
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: سه نفرند كه بيم از حساب ندارند واز صبحه آسمانى و فزع اكبر نخواهند ترسيد:اول شخصى كه قرآن را حفظ كند و عمل به آن نمايد او به پيشگاه خداوند به صورتسيدى بزرگوار خواهد آمد. دوم مؤ ذنى كه هفتسال بدون اجر و پاداش اذان بگويد. سوم بنده اى كه اطاعت خدا كند. (39)
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: هر كس يكسال با نيت صادق اذان بگويد روز قيامت او را بر در بهشت نگه مى دارند و مى گويندهر كس را مايلى شفاعت كن . (40)
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: مؤ ذن در هنگام اذان چون شهيدى استكه در خون خود مى غلتد و هر تر و خشكى با زبان خودش گواهى به اذان او مى دهد.وقتى بميرد زمين به بدن او كارى ندارد.(41)
در خبر ديگر پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: روز قيامت يك منادىفرياد مى زند: ميهمانان خدا كجايند؟! پس روزه داران مى آيند. سپس ‍ منادى ديگرى فريادمى زند: رعايت كنندگان ماه و خورشيد كجايند؟ (يعنى كسانى كه توجه به وقت نمازهابراى اذان داشته اند كجايند؟!) پس مؤ ذنين مى آيند. آنگاه سوار بر ناقه بهشتى مىگردند در حالى كه تاج كرامت بر سر دارند و به جانب بهشت رهسپار مى شوند. (42)
جابربن عبدالله انصارى گفت : از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) شنيدم كهسه مرتبه فرمود: اللهم اغفر للموذنين گفتم يارسول الله ! ممكن است براى اذان گفتن با شمشير به جان هم بيافتيم ؛ براى ما دعانكردى آن چنان كه براى مؤ ذنين دعا مى كنى ؟!
فرمود: جابر! بدان در آينده مردم اذان را به ضعفا مى سپارند. گوشتهايى كه بر آتشجهنم حرام است ، گوشت مؤ ذنين است . (43)
در روايتى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: اما الاذان فانهيحشر المؤ ذنون من امتى مع النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين . (44)
اذان گويان امتم با پيامبران و صديقين و شهداء و صالحين محشور مى شوند. اين روايتنيز در ثواب مؤ ذن بسيار روح افزا است . مرحوم صدوق (رضوان الله عليه ) در كتابمجالس نقل مى كند امام صادق (عليه السلام ) بهنقل از پيامبر اكرم فرمود: هر كس براى خدا اذان بگويد و نظر ديگرى نداشته باشد،خداوند ثواب چهل هزار شهيد و چهل هزار صديق به او مى دهد و به شفاعت اوچهل هزار گنهكار را مى بخشد و روانه بهشت مى كند. بدانيد مؤ ذن وقتى بگويد اشهدان لا اله الا الله نود هزار فرشته بر او صلوات مى فرستند و برايش استغفار مىكنند و در روز قيامت در سايه عرش ‍ خداست تا خداوند از حساب مردم فارغ شود. همچنينثواب گفتن اشهد ان محمدا رسول الله راچهل ميليون فرشته مى نويسند.
و هر كس مداومت داشته باشد صف اول جماعت را و سعى كند كه تكبيراول امام را درك كند و مسلمانى را نيازارد، خداوند به او نيز همان اجر و پاداش مؤ ذن را دردنيا و آخرت دهد. (45)
چند روايت در مورد اجابت مؤ ذن (يعنى اجابت نداى مؤ ذن و آماده شدن براى نماز) ذكر مىشود تا شايد توفيق اين اجابت نصيب همه ما بشود. امام (عليه السلام ) مى فرمايد: اجابتمؤ ذن كفاره گناه است و رفتن به مسجد اطاعت خدا و پيامبر اوست و هر كه مطيع خدا و پيامبرباشد خداوند او را با صديقين و شهدا داخل بهشت مى كند و در بهشت رفيق حضرت داود(عليه السلام ) است و به اندازه حضرت داود (عليه السلام ) به او ثواب مى دهند.(46)
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: پذيرفتن نداى مؤ ذن رحمت است وثواب آن بهشت خواهد بود. هر كه نپذيرد با او در قيامت به خصومت مى پردازم . خوشابه حال كسى كه اجابت كند منادى خدا را و راهى مسجد شود. اجابت نخواهد كرد و به مسجدنمى رود مگر مؤ منى كه اهل بهشت باشد. (47)
باز فرمود: هر كه اجابت كند اذان مؤ ذن را و بپذيرد (سخن ) علما را، روز قيامت در زيرپرچم من خواهد بود و در بهشت همسايه من است و خدا به او ثواب شصت نفر شهيد را مىدهد.
قال من سمع الاذان فاجاب كان عندالله من السعداء هر كس صداى اذان را بشنود واجابت كند خداوند او را سعادتمند مى گرداند.
قال من لا يجيب داعى الله فليس له فى الاسلام نصيب و من اجاب اشتاقت اليه الجنه (48). هر كس پيام خدا را بپذيرد در اسلام نصيبى ندارد و هر كه بپذيرد، بهشت مشتاقاوست .
و بالاخره مى فرمايد: من اجاب داعى الله استغفرت له الملائكه ويدخل الجنة بغير حساب . هر كه دعوت منادى خدا را بپذيرد ملائكه براى او استغفار مىكنند و بدون حساب وارد بهشت مى شود. (49)
از امير المؤ منين (عليه السلام ) نقل شده كه مى فرمايد: هر كه صداى اذان را بشنود درحالى كه در مسجد است و خارج شود منافق است مگر اينكه تصميم داشته باشد برگردد،يا طهارت ندارد، مى رود خود را طاهر كند. (50)
عنه انه قال ليوذن لكم افصحكم و ليؤ مكم افقهكم . (51)
على (عليه السلام ) مى فرمايد: بايد فصيح ترين شما اذان بگويد و فقيهترين شماامامت نمايد.
ثواب اذان در بيان بلال ، مؤ ذن رسولالله (صلى الله عليه و آله و سلم )
مرحوم صدوق (رضوان الله عليه ) در كتاب مجالسنقل مى كند از عبدالله بن على كه گفت متاعى از بصره به مصر مى بردم در بين راهپيرمردى را ديدم كه چهره اى گندمگون داشت و جلوى سرش خالى از مو بود و موى سر وصورتش از كهنسالى سفيد شده بود. با دو لنگ و حوله خود را پوشانده بود يكى سياهو ديگرى سفيد. از همراهان خود پرسيدم : اين مرد كيست ؟ گفتند:بلال ، مؤ ذن رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) است .
قلم خود را بر داشتم و خدمتش رسيده ، سلام كردم . پيرمرد جواب سلامم را داد و گفت :السلام عليك و رحمة الله و بركاته . گفتم خدا رحمتت كند! مرا حديثى بفرما ازآنچه شنيده اى از پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) گفت : از كجا مى دانى منكيستم ؟ گفتم : شما مؤ ذن پيامبرى ، اشك از ديده هايش جارى شد و مرا نيز به گريهانداخت بطورى كه مردم اطراف ما جمع شدند و همه گريه مى كرديم . بعد پرسيد: پسرم! اهل كجايى ؟ گفتم : از اهالى عراقم گفت : به به ! سكوت كرد، بعد فرمود: بنويسعراقى ! بسم الله الرحمن الرحيم از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم )شنيدم المؤ ذنون امناء المؤ منين على صلاتهم و صومهم و لحومهم و دمائهم لا يساءلونالله عزوجل شيئا الا اعطاهم و لايشفعون فى شى ء الا شفعوا مؤ ذنين امين بر نماز و روزهگوشت و خون مؤ منين هستند. از خدا چيزى نمى خواهند مگر اينكه خداوند عزيز به آنها خواهدداد و درباره كسى شفاعت نمى كنند مگر اينكه شفاعتشان پذيرفته است ، هر كس صديقپاك و پاكيزه و مقبول بر مى انگيزاند هر كه بيستسال اذان بگويد خداوند او را روز قيامت در حالى محشور مى كند در حالى كه تمامگناهانش آمرزيده شده ، هر چه باشد، اگر چه به اندازه كوه احد باشد.
گفتم : باز بفرماييد. گفت : اين را حفظ كن و عمل نما و پاداش گير! پيامبر اكرم (صلىالله عليه و آله و سلم ) فرمود: هر كس در راه خدا يك اذان بگويد با ايمان و تقريبا الىالله كه در راه او باشد خداوند گناهان گذشته اش را مى آمرزد و بر او منت مى نهد بهحفاظت و عصمت از گناه در بقيه عمر و بين او و شهدا در بهشت جمع مى كند.
سپس گفتم : خدا تو را رحمت كند، يكى از بهترين حديثهايى كه شنيده اى برايمنقل كن . ديدم باز اشكهايش چون سيلاب روان گرديد و گفت :دل مرا شكستى . چنان گريه كرد كه من نيز به گريه افتادم . سپس فرمود: بنويس ؛بسم الله الرحمن الرحيم از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) شنيدمكه مى فرمود: روز قيامت خداوند در يك صحرا مردم را جمع مى كند و فرشته ها را از پىمؤ ذنين مى فرستد با پرچمهاى نورى به همراه شترهايى از زبرجد سبز، اين شترهاداراى خرام و شكم بندهايى از مشك اذفرند. مؤ ذبين بر آنها سوار مى شوند و بر روىشترها به پا مى ايستند، ملائكه شترداران ايشانند و با صداى بلند به اذان مىپردازند.
سپس صدايش به گريه بلند شد. من نيز گريه كردم . پس از سكوت گفتم : چراگريه مى كنى ؟ گفت : آه ! مرا بياد سخنانى انداختى كه از عزيزمرسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) شنيده بودم كه مى فرمود: (سوگند) بر آنخدايى كه مرا از حق برانگيخته ، مؤ ذنان در قيامت در حالى كه بر مركبهاى خود ايستادهاند از مردم مى گذرند و مى گويند الله اكبر، الله اكبر اين ندا كه بلند مى شودصداى ضجه امتم بلند مى گردد.
پرسيدم : اين ضجه چيست ؟ فرمود: صدا به تسبيح و تحميد وتهليل بر مى دارند. وقتى مؤ ذنين گفتند: اشهد ان لا اله الا الله امتم مى گويند:در دنيا او را مى پرستيديم . گفته مى شود: راست مى گوييد. وقتى مى گويند اشهدان محمدا رسول الله . امتم مى گويند: اين همان آقايى است كه رسالت پروردگار رابراى ما آورد و ما به او ايمان آورديم با اينكه نديديم او را. به آنها گفته مى شود:راست مى گوييد، او رسالت پروردگارتان را به شما رسانيد و شما به او ايمانآورديد. شايسته است خداوند بين شما و پيامبرتان جمع نمايد. مؤ ذنين را بهمنازل خود در بهشت مى رسانند؛ جايى كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه بهدل كسى خطور كرده . ثم نظر الى فقال لى ان استطعت و لاقوه الا بالله ان لاتموتالا مؤ ذنا فافعل عبدالله بن على مى گويد: سپسبلال نگاهى به من كرد و گفت : تا زنده اى سعى كن (به يارى خدا) از مؤ ذنين بشمارآيى .
حق مؤ ذن از نظر امام على زين العابدين (عليه السلام )  
در رساله حقوق امام سجاد (عليه السلام ) چنين آمده : حق المؤ ذن ان تعلم انه مذكر لكربك عزوجل وداع لك الى حظك و عونك على قضاء فرض الله عليك فاشكره على ذلكشكرا للمحسن اليك . (52)
حق مؤ ذن بر تو اين است كه بدانى او تو را به ياد پروردگارت عزيزت مى اندازد ودعوت مى كند تو را كه بهره و حظ زندگى خود را برگيرى (با رفتن به مسجد و اداىنماز) و تو را كمك مى كند بر انجام فريضه اى كه خداوند بر تو مقرر فرموده پسبايد از او سپاسگزارى كنى چنانچه از يك نيكوكار به خود سپاسگزارى مى كنى .
بخش چهارم : شهادت به ولايت در اذان و اقامه 
ولايت در راستاى شريعت  
قبل از ورود به اين بخش لازم است ابتدا اشاره اى به اهميت اعتقاد به ولايت در راستاىشريعت داشته باشيم .
بنا به تصريح قرآن كريم ولايت جزء متمم ومكمل دين و آيين ماست .
اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا (53).طبق تصريح مفسرين شيعه اين آيه در روز غدير خمنازل شد. علما و دانشمندان اهل سنت نيز اعتراف بهنزول آيه در روز هجدهم ذيحجه دارند كه بعد از اعلام ولايت على (عليه السلام )نازل گرديد. (جهت اطلاع بيشتر مى توانيد به جلداول الغدير صفحات 230 تا 232 مراجعه نماييد). از آن جمله حافظ ابو نعيم اصفهانىدر كتاب (ما نزل من القرآن فى على (عليه السلام ) از ابو سعيد خدرى (صحابى معروف) نقل كرده است كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) در غدير خم على (عليهالسلام ) را به عنوان ولى به مردم معرفى كرد و مردم متفرق نشده بودند تا اينكه ايه :اليوم اكملت لكم ...
نازل شد. در اين موقع پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )فرمود:
الله اكبر على اكمال الدين و اتمام النعمة و رضى الرب برسالتى و بالولاية لعلىمن بعدى ثم قال من كنت مولاه فعلى مولاه اللهموال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله .
الله اكبر بر اكمال دين و اتمام نعمت پروردگارم و خشنودى خداوند از رسالت من و ولايتعلى بعد از من : سپس فرمود: هر كه من مولاى اويم على مولاى اوست . خداوندا آن كس كه اورا دوست بدارد و دوست بدار، و آن كس كه او را دشمن دارد دشمن بدار، و هر كس او را يارىكند و هر كس ‍ دست از ياريش بردارد از او بردار. (54) به همين جهت در آيهقبل مى فرمايد: اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم و اخشون .
امروز ديگر كفار ماءيوس شدند از دين شما، از آنها نترسيد و (تنها) از من بترسيد. درتفسير نمونه ذيل اين آيه چنين آمده است : منظور، روز غدير خم است ، روزى كه پيامبراسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) امير مؤ منان على (عليه السلام ) را رسما براىجانشينى خود تعيين كرد. آن روز بود كه كفار در ميان امواج ياءس فرو رفتند زيرا انتظارداشتند كه آيين اسلام قائم به شخص ‍ باشد و با از ميان رفتن پيامبر (صلى الله عليهو آله و سلم ) اوضاع به حال سابق برگردد (مخصوصا كه پيامبرى پسرى نداشت ) واسلام تدريجا برچيده شود اما هنگامى كه مشاهده كردند مردى كه از نظر علم و تقوا وقدرت و عدالت بعد از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) بى نظير بود به عنوانجانشين پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) انتخاب شد و از مردم براى او بيعت گرفتهشد، ياءس و نوميدى نسبت به شكست اسلام در آينده آنها را فرا گرفت و فهميدند كه آييناسلام ريشه دار و پايدار است .
در اين روز بود كه آيين اسلام به تكامل نهايى خود رسيد زيرا بدون تعيين جانشين براىپيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) و بدون روشن شدن وضع آينده اسلام ، اين آيينبه تكامل نهايى نمى رسيد.
آن روز بود كه نعمت خدا با تعيين رهبر لايقى همچون على (عليه السلام ) براى آينده مردمتكامل يافت .
در تاريخ بغداد ص 290 به شماره 4392 از شهر بن خوئب از ابوهريرهنقل مى كند كه گفت : هر كه روز هجدهم ذيحجه روزه بگيرد به او ثواب شصت ماه روزه مىدهند و هو يوم غدير خم لما اخذ النبى صلى الله عليه و آله و سلم بيد على بن ابىطالب فقال : الست ولى المؤ منين قالوا: بلى يارسول الله ! قال : من كنت مولاه فعلى فقال عمربن الخطاب : بخ بخ لك يابن ابىطالب ، اصبحت مولاى و مولى كل مسلم فانزل الله اليوم اكملت لكم دينكم ابوهريرهمى گويد: روز هجدهم ذيحجه روز غدير خم است . همان روزى كه پيامبر (صلى الله عليهو آله و سلم ) دست على بن ابى طالب (عليه السلام ) را گرفت و خطاب به مردم فرمود:مگر من ولى مؤ منين نيستم ؟ گفتند: چرا يا رسول الله ! فرمود: هر كه من مولاى اويم علىمولاى اوست . عمربن خطاب گفت : به به على ! تو مولاى من و مولاى همه مسلمانان شدى .
آنگاه اين آيه نازلشد. اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى ...
پس به گواهى علماى اهل سنت و مخصوصا نوشته تاريخ بغداد كه از دانشمندان قرنچهارم هجرى و متوفاى سال 463 هجرى بوده ، آيهاكمال دين و اتمام نعمت با تصريح ابوهريره و ساير دانشمندان عامه در روز غدير خمنازل شده است . با توضيحات قبل مسلم مى شود كه جزءمكمل دين و متمم نعمت الهى ، ولايت على (عليه السلام ) و ائمه طاهرين است به ناچارشهادت به ولايت از گواهى به رسالت جدا نخواهد بود. اينك نظر دانشمندان را در اينرابطه و كتابهايى را كه در اين رابطه نوشته شده است ، ملاحظه فرمائيد:
1- سر الايمان ، عبدالرزاق مقرم .
2- شهادت ثالثه در اذان و اقامه ، عبدالرضا ابراهيمى .
3- الهداية فى كون الشهادة فى الاذان و الاقامة جزء كساير الاجزاء.
4- رسالة الحقوق ، جلد 2، آية الله ميرزا آقا اصطهباناتى
5- كلمات اعلام ، آية الله كاشف الغطاء (متوفى 1372 هجرى )
6- حدائق ، جلد 7 صفحه 403، يوسف بحرانى .
7- جواهر، جلد 9، ص 87، شيخ محمد حسن (متوفى 1266).
8- مستمسك العروة ، آية الله حكيم .
9- الشهادة باولايه جزء الاذان ، آية الله سيد حامد حسين (مؤ لف كتاب عبقات الانوار) بنابه نقل آية الله الشيخ محمد باقر بيرجندى (در كتاب وقايع الشهور و الايام ، ص 17).
10- كلمات الاعلام حول جواز الشهادة بالولاية فى الاذان و الاقامه .
اينك به قسمتى از اين تحقيقات اشاره مى شود:
علامه مجلسى مى نويسد: بعيد نيست شهادت به ولايت از اجزاى مستحبه اذان باشد زيراشيخ و علامه و شهيد و ديگران اخبارى در اين موردنقل نموده اند... (55)
مؤ يد اين مطلب روايتى است كه شيخ طبرسى در احتجاج (56) از قاسم بن معاويهنقل كرده است كه گفت : به حضرت صادق (عليه السلام ) عرض ‍ كردم : اينها حديثى درمعراج نقل مى كنند كه چون پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) در شب به معراج رفت ،در عرش مشاهده كرد كه نوشته شده : لا اله الا الله محمدرسول الله ابوبكر الصديق .
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: سبحان الله اينان همه چيز را تغيير داده اند حتى اين را؟گفتم : آرى . فرمود: خداوند وقتى عرش را آفريد بر آن نوشت :
لا اله الا الله محمد رسول الله على امير المؤ منين .
بعد فرمود: اين جملات را بر آب و كرسى و لوح و پيشانىاسرافيل و دو بال جبرئيل و اطراف آسمانها و زمينها و قله كوهها و چهره شمس و قمر نوشت.
فاذا قال احدكم لا اله الا الله محمد رسول اللهفليقل : على امير المؤ منين هر گاه يكى از شما گفت : لا اله الا الله محمدرسول الله بايد بگويد على امير المؤ منين علامه مجلسى مى گويد: ايندستور دلالت دارد كه گفتن على ولى الله به طور عموم مستحب است . اذان يكى ازاين موارد است كه مؤ ذن پس از گفتن اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدارسول الله بايد بگويد و ان عليا ولى الله . اگر كسى در اذان يا اقامهاين جمله را نه به قصد جزئيت بلكه تيمنا و تبركا بگويد گناهى نكرده ، زيرا علماءحرف زدن بين اذان و اقامه را تجويز نموده اند و اين بهترين ذكر و دعاست . (57)
اينك دو روايت ديگر بر اينكه شايسته است نام على (عليه السلام ) را به همراه نامپيامبر بردن نقل مى شود. در كتاب هداية الطالبين آية العظمى شيخ ضياءالدينعراقى (58) آورده كه سيد نعمت الله جزائرى به سند خود ازرسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت كرده كه فرمود:
يا على انى طلبت من اجل الله جل جلاله ان يذكرك فىكل مورد يذكرنى فاجابنى فاستجاب لى .
على جان از خداوند عزيز خواستم در هر كجا كه نام مرا برده است نام تو را هم ببرد، پسخداوند درخواستم را قبول نمود.
مؤ لف مى گويد: يكى از آن موارد اشهد ان عليا ولى الله است در اذان و اقامه .
باز در همان كتاب (ص 152) به نقلاز غاية المرام در ضمن حديثى طولانى آورده است كه پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله وسلم ) فرمود: يا على ما اكرمنى بكرامته الا اكرمك بمثلها . على جان ! خداوند به منكرامتى نفرموده مگر اينكه تو را نيز به مثل آن ، كرامت كرده است .
مؤ لف مى گويد: يكى از كرامتها گفتن شهادت به ولايت است بعد از شهادت به لا الهالا الله ، محمد رسول الله .
شهادت خداوند و پيامبر خدا به ولايت على (عليه السلام )  
صاحب كتاب شهادت ثالثه (59) ابتداى كتاب خود را به اين صورت آغاز مى كند:اولين كسى كه شهادت به ولايت امير المؤ منين داد، خداست ؛ بهدليل اين حديث از امالى شيخ صدوق : (60) عن ابى عبدالله (عليه السلام )قال : انا اول اهل بيت نوه الله باسمائنا انه لما خلق الله السماوات و الارض ‍ امر منادياينادى فنادى اشهد ان لا اله الا الله (ثلاثا) و اشهد ان محمدرسول الله (ثلاثا) و اشهد ان عليا امير المؤ منين حقا (ثلاثا) .
فرمود ما اولين خانواده اى هستيم كه خداوند نام ما را با صداى بلند در آسمانها و زمينبرده ، به گونه اى كه وقتى آسمانها و زمين را آفريد به يك منادى فرمان داد فريادزند اشهد ان لا اله الا الله سه مرتبه و فرياد زند اشهد ان محمدارسول الله سه مرتبه و اشهد ان عليا امير المؤ منين حقا سه مرتبه .
پس از خداوند دومين شهادت دهنده رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بوده است . ابنعباس نقل مى كند: قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) منقال لا اله الا الله تفتحت له ابواب السماء و من تلاها بمحمدرسول الله تهلل وجه الحق سبحانه و استبشر بذلك و من تلاها بعلى ولى الله غفر الله له ذنوبه و لو كانت بعدد قطر المطر(61) پيامبر اكرم (صلى اللهعليه و آله و سلم ) فرمود:
هر كس بگويد لا اله الا الله درهاى آسمان به رويش گشوده مى شود و هر كهبعد از آن بگويد محمد رسول الله چهره خدا مى درخشد وخوشحال مى گردد و هر كه بعد از آن بگويد: على ولى الله خداوند گناهانش رامى آمرزد اگر چه به اندازه دانه هاى باران باشد.
شهادت حمزه سيدالشهداء به ولايت على (عليه السلام )  
حمزه سيدالشهداء بايد اقرار به ولايت على (عليه السلام ) بنمايد:
سيد بن طاووس (قدس سره روحه ) از كتاب وصيت عيسى بن مستفاد از موسى بن جعفر(عليه السلام ) نقل مى كند كه فرمود: پدرم فرموده است وقتى پيامبر اكرم به مدينههجرت كرد و جنگ بدر پيش آمد مردم را به بيعت مجدد فرا خواند و تمام مسلمانان نيز بيعتكردند.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) در خلوت به امير المؤ منين (عليه السلام )اطلاع مى داد كه از اين جمعيت چه كسانى به بيعت خود وفا مى كنند و كدام وفا نخواهندكرد، امام على (عليه السلام ) را ملتزم مى نمود كه كتمان كند.
روزى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم )، على و فاطمه زهرا و حمزه عليهمالسلام را خواست و فرمود: با من بيعت رضا كنيد. حمزه عرض كرد: پدر و مادرم فدايت بادبا چه قرارهايى بيعت كنيم ؟ مگر قبلا بيعت نكرديم !
فرمود: يا اسدالله و اسد رسوله (اى شير خدا و شير پيامبر) بايد با خدا و پيامبر بروفادارى و استقامت و پايدارى نسبت به پسر برادرت بيعت كنى تا ايمانكامل پيدا كنى . حمزه گفت : بسيار خوب ، اينك حاضرم و دست خود را براى بيعت گشود.پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: دست خدا بالاى دست شما است سپسموارد بيعت را به تفضيل ذكر نمود: على امير المؤ منين و حمزه سيدالشهداء و جعفر الطيارفى الجنه و فاطمه سيدة نساء العالمين و السبطان الحسن و الحسين سيدا شباباهل الجنه هذا شرط من الله على جميع المسلمين من الجن و الانس اجمعين فمن نكث فانما ينكث علىنفسه و من اوفى بما عاهد الله عليه فسيؤ تيه اجرا عظيما يعنى : على (عليه السلام )امير المؤ منين است حمزه سيدالشهداء است . جعفر در بهشت پرواز مى كند و فاطمه سرورزنان جهان است و دو فرزندم حسن و حسين سرور جواناناهل بهشت اند اين پيمانى است از جانب خدا براى تمام مسلمانان جهان از جن و انس ...
بعد اين آيه را رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) تلاوت نمود:
الذين يباعونك انما يبايعون الله
اين بيعت گيرى تمام شد، مدتى گذشت تا در جنگ احد شبى كه حمزه فرداى آن شب شهيدمى شد، رسيد. آن شب پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) عمويش حمزه را خواست وفرمود: عمو جان حمزه ! ممكن است برايت پيش آمدى رخ دهد كه ديگر همديگر را نبينم . اگربه پيشگاه پروردگار در عرش رفتى و از شرايع اسلام و شرايط ايمان از تو پرسيدچه خواهى گفت ؟
اشك از چشمان حمزه جارى شد و گفت : پدر و مادرم فدايت باد! مرا راهنمايى فرما و به منبگو كه چه بايد بگويم فرمود: حمزه ! بايد خالصانه شهادت دهى به توحيد (لا الهالا الله ) و اينكه من پيامبر واقعى خداوند هستم . حمزه گفت :قبول دارم و شهادت مى دهم . فرمود: و نيز بايد شهادت دهى كه بهشت واقعيت دارد و جهنمهست و قيامت بدون شك خواهد آمد و هر كس به مقدار ذره اىعمل خوب انجام دهد خواهد ديد و اگر به مقدار ذره اىعمل بد انجام دهد خواهد ديد همچنين بايد شهادت دهى و ان عليا امير المؤ منين .
على امير امير المؤ منين است . حمزه گفت : شهادت مى دهم و اقرار مى كنم و ايمان دارم وتصديق مى نمايم . فرمود: پس از اين بايد شهادت دهى كه ائمه و پيشوايان دين ازذريه على (عليه السلام ) هستند. حسن و حسين و بقيه امامان از فرزندان حسين (عليه السلام) مى باشند.
باز حمزه گفت : ايمان دارم و تصديق مى كنم . فرمود: آنگاه بايد گواهى بدهى كهفاطمه سرور زنان جهان است و بدانى كه حمزه سيدالشهداء است و شير خدا و پيامبراوست . حمزه تصديق نمود و شهادت داد.
باز رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: و گواهى دهى كه جعفر پسربرادرت با ملائكه در بهشت پرواز خواهند كرد
و ان محمدا و آله خير البرية وبدانى كه محمد و آلش بهترين مخلوقاتند.
تؤ من يا حمزه بسرهم و علانيتهم و ظاهرهم و باطنهم و يحيى على ذلك و تموت توالىمن والاهم و تعادى من عاداهم فرمود: بايد به نهان و آشكار و ظاهر و باطنآل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) ايمان بياورى و با اين چنين ايمانى زندگى كنىو بميرى . دوستان آنها را دوست بدارى و دشمنانشان را دشمن .
قال : نعم يا رسول الله اشهد الله و اشهدك و كفى بالله شهيدافقال : رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) سددك الله و وفقك
حمزه گفت : آرى (همينطور كه مى فرماييد پذيرفتم و ايمان دارم ) خداوند و رسولش رابر ايمان خود گواه مى گيرم ، شهادت به خداوند مرا كافى است .
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: خدا تو را ثابت قدم بدارد و توفيقتدهد. (62)
گواهى عباس ، عموى ديگر پيامبر  
سيد بن طاووس از كتاب وصيت عيسى بن مستفادنقل مى كند كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) در شب درگذشت خود، عباس ،عمويش ، را خواست و با او خلوت كرد و گفت : عباس ! بدان خداوند از من تعهد گرفته كهبه عموم مردم و به خصوص به اهل بيتم ، ولايت على را اعلام كنم . هر كهمايل است ايمان بياورد و هر كه مايل نيست كفر ورزد.
يا اباالفضل ! عباس ! اينك عهد و پيمان اسلام را تجديد بنما و فرمانروايى و امامت وامارت امامان را بپذير. مبادا با زبان اقرار كنى و بادل انكار. آنگاه فرمود: با عزيزان خانواده ام به نزاع برخيزند و آنها را عقب بزنند وگروهى را خداوند عزيز كرده خوار نمايند و به گروهى كه هرگز لياقت اين مقام راندارند و نخواهند داشت ، عزت بخشند. گر چه تلاش فراوان كنند و چشم به اين مقامبدوزند.
عباس ! خدا با من پيمان بسته كه به حاضرين از جن و انس بگويم و به آنها دستور دهمبه غايبين برسانند فمن صدق عليا و وازره و اطاعه و نصره و قبله و وادى ما عليه منالفرائض لله فقد بلغ حقيقة الايمان و من ابى الفرائض فقد احبط الله عمله حتى يلقىالله و لا حجة له عنده يا اباالفضل فما انت قائل ؟
عباس ! هر كه على را تصديق نمايد و ياور او باشد و واجبات را براى خدا بجا آورد، بهحقيقت ايمان رسيده و هر كه امتناع از فرائض داشته باشد، خداوند اعمالش را از بين مىبرد و در حالى به ملاقات خداوند مى رود كه هيچ حجت و دليلى ندارد. حالا بگو عباس !تو چه خواهى گفت ؟ (آيا سخنانم را مى پذيرى ؟)
قال : قبلت منك يا رسول الله و آمنت بما جثت به و صدقت و سلمت فاشهد على
گفت : از شما پذيرفتم و ايمان دارم به آنچه آورده اى و تصديق مى كنم و تسليم هستم .شما گواه باش بر اين ايمانم . (63)

next page

fehrest page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation