تفسير آيه :(135) وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَحِشَةً اءَوْ ظَلَمُوَّاْ اءَنْفُسَهُمْ ذَكَرُواْ اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَ مَن يَغْفِرُ الْذُّنُوبَ إِلا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ يَعْلَمُونَ
1- فريب آرزوهاى خود را نخوريد و به هر شعار و شعاردهنده اى اطمينان نكنيد. (ولقد كنتم ... فقد رايتموه ...) 2- در ميدان عمل ، مردان آزموده مى شوند. (رايتموه ... و انتم تنظرون ) تفسير آيه :(144) وَمَا مُحَمَّدٌ إِلا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الْرُّسُلُ اءَفَإِن مَّاتَ اءَوْقُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَىَّ اءَعْقَ بِكُمْ وَمَن يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَسَيَجْزِى اللَّهُ الْشَّكِرِينَ ترجمه : ومحمّد جز پيامبرى نيست كه پيش از او نيز پيامبران (ديگرى آمده و) در گذشته اند. (بنابراين مرگ براى انبيا نيز بوده و هست ،) پس آيا اگر او بميرد و يا كشته شود، شما به (آئين ) گذشتگان خود بر مى گرديد؟ و هر كس به عقب برگردد، پس هرگز هيچ ضررى به خداوند نمى زند و خداوند بزودى پاداش شاكران را خواهد داد. نكته ها O در تفاسير آمده است : وقتى در جنگ احد از سوى كفّار سنگى بر پيشانى پيامبر اصابت كرد و خون جارى شد، صدايى بلند شد كه محمّد كشته شد. برخى نيز به اشتباه شهادت مَصعب را شهادت پيامبر پنداشتند. اين شايعه موجب شادى و روحيه گرفتن كفّار شد و جمعى از مسلمانانِ متزلزل پا به فرار گذاشتند. برخى نيز به فكر گرفتن امان از ابوسفيان فرمانده كفّار افتادند. در برابر اين گروه ، مسلمانانى با صداى بلند فرياد مى زدند: اگر محمّد هم نباشد راه محمّد و خداى محمّد باقى است ، فرار نكنيد.(156) O امام صادق عليه السّلام فرمود: حساب قتل از مرگ جداست ، وهر شهيدى در آينده تاريخ برگشته ودوباره خواهد مرد. زيرا قرآن مى فرمايد:(157) (كلّ نفس ذائقة الموت )(158) پيام ها 1- وظيفه پيامبر، ابلاغ پيام خداست . ما هستيم كه بايد راهش را ادامه دهيم . (و ما محمّد الاّ رسول ) 2- مگر با مرگِ انبياى قبل ، پيروانشان از دين برگشتند؟! (قد خلت من قبله الرسل ...) 3- جامعه ى اسلامى بايد چنان تشكّل و انسجامى داشته باشد كه حتّى رفتن رهبر به آن ضربه اى نزند. (اءفاِن مات او قتل انقلبتم على اعقابكم ) 4- پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله نيز تابع سنّت هاى الهى و قوانين طبيعى همچون مرگ و حيات است . (اءفاِن مات او قتل ) 5- انتشار شايعه ، از حربه هاى دشمن است . (مات او قتل ) (با توجّه به شاءن نزول ) 6- عمر پيامبر محدود است ، نه راه او. (افاِن مات او قتل انقلبتم ) 7- فردپرستى ممنوع . راه خدا كه روشن شد، آمد و رفت افراد نبايد در پيمودن خط الهى ضربه وارد كند. (اءفاِن مات او قتل ) 8- ايمان خود را چنان ثابت و استوار سازيد كه حوادث تاريخ آن را نلرزاند. (اءفاِن مات او قتل ) 9 دست برداشتن از خط انبيا، سقوط و عقب گرد است . (انقلبتم على اعقابكم ) 10- كفر مردم ، ضررى براى خداوند ندارد. (فلن يضرّاللّه ) 11- مقاومت در راه حق ، بهترين نوع شكر عملى است كه پاداشش با خداست . (سيجزى اللّه الشاكرين ) تفسير آيه :(145) وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ اءَنْ تَمُوتَ إِلا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتَباً مُّؤَجَّلاً وَمَن يُرِدْثَوَابَ الْدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الاَْخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ سَنَجْزِى الْشَّكِرِينَ ترجمه : هيچ كس جز به فرمان خدا نمى ميرد، (و اين ) سرنوشتى است تعيين شده . و هر كس پاداش دنيا را بخواهد از آن به او مى دهيم ، و هركس پاداش آخرت را بخواهد از آن به او مى دهيم ، و بزودى سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد. پيام ها 1- با فرار از جنگ ، از مرگ نمى توانيد فرار كنيد. (انقلبتم على اعقابكم ... ما كان لنفس ) 2- مرگ ، به دست ما نيست ، (كتابا مؤ جّلا) ولى اراده و هدف به دست ماست . (ومن يرد...) 3- حال كه دنيا و آخرت در برابر ماست ، مسير ابديّت و رضاى خالق را ادامه دهيم . (من يرد... نؤ ته منها) 4- هر نوع انگيزه وعملى بازتاب و عكس العمل مخصوصى دارد. در هر مسيرى گام نهيم به مقصدى خاص خواهيم رسيد. (من يرد ثواب الدنيا... و من يرد...) تفسير آيه :(146) وَكَاءَيِّن مِّن نَّبِي قَتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَآاءَصَابَهُمْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَكَانُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الْصَّبِرِينَ ترجمه : و چه بسيار پيامبرانى كه همراه آنان خداپرستان بسيارى جنگيدند، پس براى آنچه در راه خدا به آنان رسيد، نه سستى كردند و نه ناتوان شدند و تن به ذلّت ندادند و خداوند صابران را دوست دارد. نكته ها O ((رِبّيّون )) جمع ((رِبّى )) بر وزن ((ملّى )) به كسى گفته مى شود كه ارتباط و پيوند او با خدا محكم و در دين ، دانشمند و مقاوم و با اخلاص باشد.(159) پيام ها 1- تاريخ انبيا همراه با مبارزه است . (وكايّن ...) 2- هنگام احساس ضعف ، از زندگى رادمردان تاريخ و مقاومت آنان درس بگيريد. (و كايّن من نبىّ) 3- جنگ و جهادى حقّ است كه زير نظر رهبر الهى باشد. (قاتل معه )(160) 4- تعداد مجاهدان عالم و عارف در تاريخ بسيار است . (كايّن ...ربيّون كثير) 5- گرچه همه ى مجاهدان عزيزند، ولى رزمندگان عارف و عالم حساب ديگرى دارند. (ربّيّون ) 6- ايمان به خدا، سرچشمه ى مقاومت است . (ربّيّون ... فما وهنوا) 7- مشكلات نبايد عامل سستى وضعف شود، بلكه بايد عامل حركت و تلاش جديدى گردد. (فما وهنوا لما اصابهم ) 8- آنچه به انسان روحيّه مى دهد و تحمّل مشكلات را آسان مى كند، در راه خدا بودن آنهاست . (فى سبيل اللّه ) 9- فشارها، مردان خدا را وادار به تسليم نمى كند. (وما استكانوا) 10- هر چند در بدر پيروز شديد، ولى راه آينده ى شما مسلمانان ، راه جهاد و مبارزه است ، پس بايد صبور و مقاوم باشيد. (با توجّه به آيات قبل و بعد) 11- رزمندگانِ بصير، نه از درون روحيّه خود را مى بازند؛ (فما وهنوا) و نه توان رزمى خود را از دست مى دهند؛ (وما ضعفوا) و نه در اثر فشارها تسليم مى شوند. (و ما استكانوا) 12- انجام وظيفه و پايدارى بر حقّ مهم است ، پيروز بشويم يا نشويم . آيه مى فرمايد: (واللّه يحبّ الصابرين ) و نفرمود: ((يحبّ الفاتحين )) تفسير آيه :(147) وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ اءَنْ قَالُواْ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَافِىَّ اءَمْرِنَا وَثَبِّتْ اءَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَومِ الْكَفِرِينَ ترجمه : و كلام آنها (رزمندگان مخلص و آگاه ) جز اين نبود كه گفتند: ((پروردگارا گناهانمان و زياده روى هايمان را در كارمان ببخش و گامهاى ما را استوار بدار و ما را بر گروه كافران يارى ده . پيام ها 1- يكى از عوامل شكست در جنگ ، گناه و اسراف است . رزمندگان مخلص ، با استغفار اين موانع پيروزى را از بين مى برند. (اغفر لنا ذنوبنا و اسرافنا) 2- شكستِ خود را به قضا و قدر و يا ديگران نسبت ندهيد، به قصورها و تقصيرهاى خود نيز توجّه داشته باشيد. (ذنوبنا و اسرافنا) 3- اوّل استغفار، بعد استنصار. ابتدا طلب آمرزش كنيد، سپس از خداوند پيروزى بخواهيد. (اغفر لنا... وانصرنا) 4- بجاى تسليم در برابر دشمن ، در پيشگاه خداوند اظهار ذلّت نماييد. (و ما استكانوا...ربنّا اغفرلنا...) 5- صحنه هاى جهاد و جنگ ، انسان را به سوى دعا و استغفار مى كشاند. (و ما كان قولهم الا ان قالوا ربّنا اغفر لنا) 6- مردان خدا، نصرت و يارى خدا را براى نابودى كفر مى خواهند، نه براى كسب افتخار خود. (وانصرنا على القوم الكافرين ) 7- بر لطف خداوند تكيه كنيد، نه بر نفرات خود. (ربّيون كثير... ربّنا... انصرنا) تفسير آيه :(148) فََاتَيهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الاَْخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّا لْمُحْسِنِينَ ترجمه : پس خداوند پاداش دنيا و پاداش نيك آخرت را به آنان عطا كرد و خداوند نيكوكاران را دوست مى دارد. نكته ها O ممكن است مراد از پاداش دنيوىِ رزمندگان ، ثابت قدمى و پيروزى ، و مراد از ثواب آخروى آنان ، مغفرتِ گناهان باشد. پيام ها 1- ميان پاداش هاى دنيوى و اخروى تفاوت فراوان است . (و حسن ثواب الاخرة ) در بهره هاى دنيوى ، تلخى هايى نيز وجود دارد، ولى ثواب آخرت ، به تمامى نيكى وخير است . 2- دعا، جهاد، صبر، استغفار، ايمان و توكّل به خداوند كه در آيات قبل آمده بود، از عوامل محبوبيّت نزد خداوند است . (واللّه يحب المحسنين ) تفسير آيه :(149) يََّاءَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوَّاْ إِنْ تُطِيعُواْ الَّذِينَ كَفَرُواْ يَرُدُّوكُمْ عَلَىَّاءَعْقَبِكُمْ فَتَنْقَلِبُواْ خَسِرِينَ ترجمه : اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اگر از كسانى كه كفر ورزيدند اطاعت كنيد، شما را به آئين گذشتگانِ كافرتان بر مى گردانند، پس به خسارت و زيانكارى بازخواهيد گشت . نكته ها O در شاءن نزول اين آيه مى خوانيم كه در جنگ اُحد، وقتى كه مسلمانان شكست خوردند، رهبر منافقان عبداللّه بن اُبىّ فرياد زد: به برادران مشرك ملحق شويد و همان بت پرستى را ادامه دهيد.(161) پيام ها 1- خطر ارتداد و انحراف در كمين مؤ منان است . (الّذين آمنوا...يردّوكم على اعقابكم ) 2- در فراز و نشيب ها، مراقب تبليغات و وسوسه هاى دشمن باشيد، مبادا كم كم به آنان گرايش پيدا كنيد. (ان تطيعوا الّذين كفروا) 3- كفر پس از ايمان ، ارتجاع وسقوط است . (على اعقابكم ... خاسرين ) 4- خسارت واقعى ، به هدر دادن سرمايه هاى ايمانى ، فكرى و روحى است ، از دست دادن بهشت و گرفتن دوزخ است . (فتنقلبوا خاسرين ) 5- شكست در ميدان جنگ خسارت نيست ، شكست اعتقادى و ارتداد، خسارتى بس بزرگ است . (فتنقلبوا خاسرين ) تفسير آيه :(150) بَلِ اللَّهُ مَوْلكُمْ وَهُوَ خَيْرُ النَّصِرِينَ ترجمه : (از آنها كه دوستدار شما نيستند پيروى نكنيد،) بلكه خداوند مولاى شماست و او بهترين ياوران است . نكته ها O در آيه قبل سخن از اطاعت كفّار بود، نه مولى گرفتن آنان ، كه اين آيه مى گويد: خداوند مولاى شماست ، پس معلوم مى شود هر كس كفّار را اطاعت كند، در حقيقت آنان را مولى گرفته است . O انگيزه ى ارتداد و اطاعت از كفّار، كسب عزّت و قدرت است . قرآن در اين آيه و آياتى نظير آن ، اين خيال واهى را رد مى كند و مى فرمايد: (انّ القوّة للّه جميعا)(162) و (فانّ العزّة للّه جميعا)(163) پيام ها 1- ولايت و اطاعت ، در خداوند منحصر است . (بل اللّه موليكم ) 2- ولىّ گرفتن خداوند، سبب پيروزى شماست . (موليكم و هو خير الناصرين ) تفسير آيه :(151) سَنُلْقِى فِى قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرُّعْبَ بِمَآ اءَشْرَكُواْ بِاللَّهِ مَالَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَناً وَمَاءْوَيهُمُ النَّارُ وَبِئسَ مَثْوَى الْظَّلِمِينَ ترجمه : بزودى در دلهاى كسانى كه كفر ورزيدند، بيم خواهيم افكند، زيرا چيزى را با خدا شريك كرده اند كه بر (حقّانيّت ) آن (خداوند) دليلى نازل نكرده است و جايگاه آنان آتش دوزخ است و چه بد است جايگاه ستمگران . نكته ها O پس از شكست مسلمانان در اُحد، ابوسفيان ولشكريانش كه هنوز در اطراف مدينه بودند، گفتند: مسلمان ها نابود شدند وباقيمانده آنان گريختند، خوب است بازگرديم وآنها را ريشه كن كنيم . ولى خداوند آنچنان رعبى در دل آنان افكند كه مانند شكست خوردگان به مكّه بازگشتند، چون نگران حمله مسلمانان بودند.(164) پيام ها 1- خداوند، مسلمانان را با القاى ترس بر قلب دشمن يارى مى كند. (سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرعب ) 2- تكيه به غير خدا، شرك و عامل ترس است . همان گونه كه ايمان و ياد خدا عامل اطمينان مى باشد. (الرعب بما اشركوا) 3- مشرك ، بر ادّعاى شرك برهان ندارد. (مالم ينزّل به سلطانا) 4- اصول عقايد بايد بر اساس منطق و استدلال باشد. (لم ينزّل به سلطانا) 5- برهان ، نورى الهى است كه بر دلها نازل مى شود و مشركين اين نور را ندارند. (لم ينزّل به سلطانا) 6- شرك ، ظلم است . لذا پايان آيه مى فرمايد: (بئس مثوى الظالمين ) تفسير آيه :(152) وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إ ذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّىَّ إِذَا فَشِلْتُم ْوَ تَنَزَعْتُمْ فِى الاَْمْرِ وَعَصَيْتُم مِّن بَعْدِ مَآ اءَرَيكُم مَّا تُحِبُّونَ مِنْكُم مَّن يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُم مَّن يُرِيدُ الاَْخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ ترجمه : و قطعا خداوند وعده ى خود را (مبنى بر پيروزى شما در جنگ اُحد) محقّق گرداند، زيرا كه دشمن را با خواست او مى كشتيد، تا آنكه سست شديد و در كار (جنگ و تقسيم غنائم ) به نزاع پرداختيد و از (دستور پيامبر) نافرمانى كرديد، با آنكه خداوند (پيروزى و) آنچه را (از غنائم ) كه محبوب شما بود به شما نشان داده بود. برخى از شما خواهان دنيايند (و غنائم جنگى ،) و برخى خواهان آخرت (و شهادت در راه خدا). پس آنگاه خداوند شما را از (تعقيب ) آنان منصرف ساخت (و پيروزى شما به شكست انجاميد،) تا شما را بيازمايد، ولى از (خطاى ) شما درگذشت و همانا خداوند نسبت به مؤ منان ، صاحب فضل و بخشش است . نكته ها O مسلمانان در سال دوّم هجرى ، در جنگ بدر پيروز شدند و خداوند وعده داده بود كه در جنگ هاى آينده نيز پيروز مى شوند. در سال بعد كه جنگ اُحد واقع شد، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله پنجاه نفر مسلح را براى حفاظت از درّه ها و كوهها نصب كرد. چون جنگ شروع شد، در آغاز مسلمانان حمله كرده و نفس دشمن را گرفته و آنها را شكست دادند، اما متاءسّفانه در بين آن پنجاه نفر كه مسئول حفاظت از كوه بودند، اختلاف شد، عدّه اى گفتند: پيروزى ما قطعى است ، پس به سراغ جمع غنائم برويم و عدّه ى كمى همچنان سنگرها را حفظ كردند. دشمنِ شكست خورده ، از همان منطقه اى كه بدون محافظ مانده بود حمله كرد و اين بار مسلمان ها ضربه ى سنگينى خوردند و شهداى بسيارى دادند، تا آنجا كه جان پيامبر در معرض خطر قرار گرفت و بسيارى از مسلمانان پا به فرار گذاشتند. پس از پايان جنگ ، مسلمانان از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله انتقاد مى كردند كه مگر خدا به ما وعده ى پيروزى نداده بود، پس چرا شكست خورديم ؟ اين آيه پاسخ مى دهد كه وعده ى خدا راست بود، ولى سستى و نزاع و نافرمانى عاملِ شكست شما شد. پيام ها 1- معناى تحقق وعده هاى خدا، ناديده گرفتن سنّت هاى الهى نيست . نصرت خداوند تا زمانى است كه شما به وظيفه عمل كنيد. (لقد صدقكم اللّه وعده ...اذا فشلتم و تنازعتم ) 2- از جمله عوامل شكست ، سستى ، نزاع و عدم اطاعت از فرماندهى است . (فشلتم و تنازعتم ... وعصيتم ) 3- افراد براى هدف هاى متفاوت جنگ مى كنند. بعضى براى دنيا مى جنگند و بعضى براى آخرت . (منكم من يريدالدنيا و منكم من يريد الاخرة ) 4- پايدارى در نبرد، حفظ وحدت و اطاعت ، نشانه ى آخرت خواهى رزمندگان است . (منكم من يريد الا خرة ) 5- جزاى كسى كه بجاى شكر نعمت پيروزى ، به اختلاف و نافرمانى و سستى دامن زند، شكست است . (صرفكم عنهم ) 6- عامل شكست هاى بيرونى ، درونى است . شما در درون سست و نافرمان شديد، لذا در بيرون شكست خورديد. (فشلتم ... صرفكم عنهم ) 7- شكست ها، وسيله ى آزمايش الهى هستند. (ليبتليكم ) 8- هنگام تخلّف و شكست نيز از لطف خدا ماءيوس نشويد. (عفا عنكم ) 9- ايمان ، بستر و زمينه ى دريافت فضل خاص خداوند است . (عفا عنكم و اللّه ذو فضل على المؤ منين ) 10- مؤ من را به خاطر يك خلاف نبايد از صفوف اهل ايمان خارج دانست ، بلكه بايد از يك سو هشدار داد و از سوى ديگر با تشويق دلگرمش كرد. (عفا عنكم و اللّه ذو فضل على المؤ منين ) تفسير آيه :(153) إِذْ تُصْعِدُونَ وَلاَ تَلْوُونَ عَلَىَّ اءَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِىَّاءُخْريكُمْ فَاءَثَبَكُمْ غَمّاً بِغَمٍّ لِّكَيْلاَ تَحْزَنُواْ عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلاَ مَآ اءَصَبَكُمْ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ترجمه : (به خاطر بياوريد) هنگامى كه (در جنگ احد به هنگام فرار، از كوه ) بالا مى رفتيد و به هيچ كس توجّه نمى كرديد، (در حالى كه ) پيامبر شما را از پشت سرتان فرا مى خواند (كه به جاى خود برگرديد). پس به سزاى آن ، خداوند غمى بر غم هايتان افزود تا ديگر بر آنچه (از غنائم ) از كفتان رفته يا (از آسيب و زخم ) بر سرتان آمد، اندوه نخوريد و (بدانيد كه ) خداوند به آنچه انجام مى دهيد، آگاه است . نكته ها O درباره جمله ى (فاثابكم غمّا بغمّ) تفسيرهاى گوناگونى مطرح شد است از جمله : 1- خداوند به لطف خود، غم پسنديده ى پيروزى كفّار بر مسلمانان را جايگزين غم ناپسندِ از دست دادن غنائم ساخت . 2- خداوند به سزاى غمى كه بر دل پيامبر وادار كرديد، شما را دچار غم و اندوه فراوان كرد. 3- خداوند به سزاى فرار از جنگ و نافرمانى پيامبر، غم هاى فراوانى را يكى پس از ديگرى بر شما وارد كرد. O بر اساس روايات ، تسلّط خالدبن وليد بر مسلمانان موجب افزايش اندوه آنان از شكست در جنگ احد گرديد.(165) پيام ها 1- نتيجه ى سستى ، اختلاف و عدم اطاعت از فرماندهى ؛ فرار و سراسيمگى در جبهه ى نبرد است . (حتّى اذا فشلتم و تنازعتم ... اذتصعدون ) 2- ياد نقاط ضعف ، مايه ى بهره گيرى از تجربه هاست . (اذ تصعدون ) 3- هنگام خطر، انسان عادّى جز خودش به فكر ديگرى نيست . (لاتلوون على اءحد) 4- فرياد رهبر، در افراد ترسو وسست ايمان تاءثيرگذار نيست . (والرسول يدعوكم ) 5- اظهار علاقه ، در روز آسايش مهم نيست ؛ همدلى و همراهى در روزهاى سختى نشانه ى دوستى واقعى است . (والرسول يدعوكم ...) 6- آنجا كه همه فرار مى كنند، رهبر بايد در صحنه بماند و فراريان را فرابخواند. (والرسول يدعوكم ...) 7- يك لحظه غفلت و كوتاهى در انجام وظيفه ، موجب هجوم ناگوارى هاى پى درپى مى شود. (غمّا بغمّ) 8- از ناگوارى هاى گذشته درس بگيريد و ديگر بر از دست دادن اموال دنيا و يا چشيدن مصيبت ها، اندوه نخوريد. (لكيلا تحزنوا على ما فاتكم و لا ما اصابكم ) تفسير آيه :(154) ثُمَّ اءَنْزَلَ عَلَيْكُم مِّن بَعْدِ الْغَمِّ اءَمَنَةً نُّعَاسَاً يَغْشى طَآئِفَةًمِّنْكُمْ وَ طَآئِفَةٌ قَدْ اءَهَمَّتْهُم اءَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ الاَْمْرِ مِنْ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِىَّ اءَنْفُسِهِم مَّا لاَ يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الاَْمْرِ شَىْءٌ مَّا قُتِلْنَا ههُنَا قُلْ لَّوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِىَ اللَّهُ مَا فِى صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِى قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ترجمه : سپس (خداوند) به دنبال آن غم ، آرامشى (به گونه ى ) خوابى سبك بر شما فروفرستاد كه گروهى از شما را فراگرفت (و با آن ، خستگى و اضطراب از تن شما بيرون رفت . اين آرامش براى كسانى بود كه از فرار خود در اُحد ناراحت و تائب بودند)، ولى گروه ديگر كه همّتشان (حفظ) جان خودشان بود و به (وعده هاى ) خدا همچون دوران جاهليّت گمان ناحق داشتند، (به طعنه ) مى گفتند: آيا چيزى از امر (نصرت الهى ) با ماست ؟ بگو: براستى كه امر (پيروزى ) همه اش بدست خداست . آنها در دل هاى خود چيزى را مخفى مى كنند كه براى تو آشكار نمى كنند، مى گويند: اگر در تصميم گيرى (براى شيوه جنگ ،) حقّى براى ما بود، ما در اينجا كشته نمى شديم . (به آنان ) بگو: اگر در خانه هايتان نيز بوديد، آنهايى كه كشته شدن بر آنها مقرّر شده بود، به سوى قتلگاه خود روانه مى شدند و(حادثه اُحد) براى آن است كه آنچه را در سينه هاى شماست ، خدا بيازمايد وآنچه را در دل داريد، پاك وخالص گرداند وخداوند به آنچه در سينه هاست داناست . پيام ها 1- خداوند به خاطر تخلّفات و اختلافات در جنگ احد، شما را تنبيه كرد، ولى رها نكرد. (ثم انزل عليكم ...امنة ) 2- خداوند در اوج حوادث تلخ ، به دلهاى مؤ منان آرامش مى بخشد. (بعدالغمّاءمنة ) 3- خواب ، مايه ى آرامش و هديه اى الهى است . (انزل عليكم ... نعاسا) 4- روحيات ، اعتقادات ، باورها و تحليل هاى همه ى رزمندگان يكسان نيست . (طائفة ... و طائفة ...) 5- در بند خود بودن ، مايه ى بد گمانى به وعده هاى الهى است . (اهمتهم انفسهم يظنّون باللّه غير الحق ظنّ الجاهلية ) 6- حتّى در شرايط بحرانى و شكست ها نيز به خدا و وعده هاى او سوءظن نبريد. (وطائفة ... يظنّون باللّه غير الحق ) 7- سوءظنّ به وعده هاى خدا، از عقايد جاهليّت است و حقيقت ندارد. (يظنّون باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة ) 8- خودمحورى و رفاه طلبى ، انسان را از مدار رضاى خداوند خارج مى كند. (قد اهمّتهم انفسهم يظنّون باللّه غير الحق ) 9- پندار اينكه مسلمانان حتّى در صورتِ سستى و اختلاف ونافرمانى نبايد شكست بخورند، پندارى جاهلانه است . (ظنّ الجاهلية ) 10- افراد ضعيف الايمان ، شكست خود را به عدم نصرت الهى نسبت مى دهند. (يقولون لو كان لنا من الامر شى ما قتلنا ههنا) 11- طرح سؤ الاتى كه موجب تضعيف روحيه ى رزمندگان مى شود، ممنوع است . (هل لنا من الامر من شى ء) 12- در برابر ايجاد وسوسه ها و ترديدها، قاطعيّت لازم است . (قل ان الامر كلّه للّه ) 13- مسلمانان رفاه طلب و خود محور، دائما در درون نگرانند. (يخفون فى انفسهم ما لايبدون لك ) 14- آنهايى كه به خود فكر مى كنند، توقّعِ قبول نظراتشان را در تصميم گيرى ها دارند. (اهمّتهم انفسهم ...يقولون لو كان لنا من الامر...) 15- از مقدّرات حتمى ، امكان فرار نيست . (لو كنتم فى بيوتكم لبرز الّذين ...) 16- اعتقاد به مقدّرات حتمى پروردگار، به انسان آرامش مى دهد. (لبرز الّذين كتب عليهم القتل الى مضاجعهم ) 17- حوادث تلخ و شكست در جبهه ها، يكى از راههاى شناسايى روحيه ها و درجات ايمان در افراد است . (ليبتلى اللّه ما فى صدوركم ) 18- حوادث تلخ و شيرين ، صحنه اى براى تجلّى روح و فكر شماست ، وگرنه خداوند همه ى روحيه ها و افكار را از قبل مى داند. (و اللّه عليم بذات الصدور) تفسير آيه :(155) إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْاْ مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُا لشَّيْطَنُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُواْ وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ ترجمه : همانا كسانى از شما كه روز برخورد دو سپاه (در اُحد، از جنگ ) روى برگرداندند (و فرار كردند،) جز اين نبود كه شيطان به خاطر بعضى از كردار (ناپسند)شان آنها را لغزانيد و البتّه خداوند از آنها گذشت ، براستى كه خداوند آمرزنده ى بردبار است . نكته ها O آيه در مورد فرار بعضى از مسلمانان در جنگ اُحد است . چنانكه در تفاسير آمده است ؛ در جنگ اُحد جز سيزده نفر كه پنج نفر آنان از مهاجرين و هشت نفر از انصار بودند، همه فرار كردند. در مورد نام اين سيزده نفر، جز على عليه السّلام اختلاف است كه چه كسانى بودند. O در جنگ اُحد مسلمانان چهار گروه شدند: 1 شهدا 2 صابران 3 فراريان كه مورد عفو قرار گرفتند 4 منافقان . پيام ها 1- يكى از علل فرار از جنگ ، گناه است . (تولّوا... ببعض ما كسبوا) 2- گناه ، ميدان را براى وسوسه هاى شيطان باز مى كند. (استزلّهم ... ببعض ماكسبوا) 3- خطاكار را نبايد براى هميشه طرد كرد ودر كيفر او شتاب كرد. (عفااللّه عنهم ) 4- خداوند گنهكاران را مى بخشد، پس شما آنان را ملامت نكنيد. (عفَااللّه عنهم ) تفسير آيه :(156) يََّاءَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ كَفَرُواْ وَقَالُواْلاِِخْوَنِهِمْ إِذَا ضَرَبُواْ فِى الاَْرْضِ اءَوْ كَانُواْ غُزَّىً لَّوْ كَانُواْ عِنْدَنَا مَا مَاتُواْ وَمَا قُتِلُواْ لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ حَسْرَةً فِى قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ يُحِْى وَيُمِيتُ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ترجمه : اى كسانى كه ايمان آورديد! مانند كسانى كه كفر ورزيدند نباشيد كه درباره ى برادران خود، كه به سفر رفته يا رزمنده بودند، گفتند: اگر نزد ما بودند نمى مردند و كشته نمى شدند. (بلكه با دلگرمى به جبهه برويد) تا خداوند آن (شجاعت و شهادت طلبى شما) را در دلهاى كفّار (و منافقان ) مايه ى حسرت (رسيدن به هدفشان ) قرار دهد و خداوند (است كه ) زنده مى كند و مى ميراند وخداوند به آنچه انجام مى دهيد بيناست . پيام ها 1- دشمن پس از پايان جنگ ، دست به شايعات دلسرد كننده مى زند. (لو كانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا) اگر رزمندگان نزد ما مى ماندند كشته نمى شدند. 2- دشمن در لباس دلسوزى و حسرت ، سمپاشى مى كند. (لوكانوا عندنا) 3- كسى كه زندگى مادّى هدف او است ، مرگ و شهادت را خسارت مى داند. (لو كانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا) 4- منافق كافر است ، چون گويندگان اين سخنان منافقان بودند، ولى قرآن از آنها به (الّذين كفروا) ياد مى كند. 5- مرگ و حيات ، از مقدّرات الهى است ، نه آنكه مربوط به جنگ و سفر باشد. (واللّه يحيى و يميت ) 6- ايمان به مقدّرات الهى ، هراس انسان را برطرف مى كند. مبادا به اميد زنده ماندن ، از زير بار جهاد شانه خالى كنيد. چه بسيار افرادى كه در جنگ ها بوده اند، ولى زنده مانده اند و بر عكس كسانى كه به جبهه نرفته و جوان مرگ شده اند. (واللّه يحيى و يميت ) 7- خداوند بصير و آگاه است ، مواظب حالات و افكار و اعمال خود باشيد. (واللّه بما تعملون بصير) تفسير آيه :(157) وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ اءَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌخَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ ترجمه : و اگر در راه خدا كشته شويد و يا بميريد (زيان نكرده ايد، زيرا) آمرزش و رحمت خداوند از آنچه (آنان در طول عمر خود) جمع مى كنند، بهتر است . نكته ها O خداوند با بيان دو نكته ، به شايعات دلسرد كننده ى منافقان كه در آيه ى قبل مطرح شد پاسخ مى دهد: الف : مرگ وحيات بدست اوست . جبهه نرفتن ، طول عمر را كم نمى كند. ب : كسى كه در راه خدا گام بردارد، بميرد يا شهيد شود، برنده است . زيرا او عمر داده ، ولى مغفرت و رحمت گرفته است ، پس چيزى را نباخته است . O كسانى كه در راه سفر به جبهه ، يا در راه تحصيل علم ، يا سفر براى حج و زيارت ، تبليغ و ارشاد و ساير اهداف مقدّس از دنيا بروند، مشمول رحمت و مغفرت الهى خواهند بود. پيام ها 1- در جهان بينى الهى ، مرگ و شهادت در راه خدا، از همه ى دنيا و جمع كردنى هاى آن بهتر است . (ولئن قتلتم فى سبيل اللّه او متّم ...) 2- مهم در راه خدا بودن است ، خواه به شهادت بيانجامد يا مرگ . (قتلتم فى سبيل اللّه او متّم ...) 3- اوّل بايد بخشيده شد، سپس رحمت الهى را دريافت نمود. كلمه ى ((لمغفرة )) قبل از كلمه ((رحمة )) آمده است . 4- مغفرت و رحمت نتيجه اى ابدى دارد، ولى مال و ثروت آثارش موقّت است . (لمغفرة من اللّه و رحمة خير مما يجمعون )
|